پارت
پارت²⁸
(بادیگارد هات❤️🔥)
گفتم:
_خب ما بریم اتاق هامون لنز هامون رو در بیاریم.
اعضا باشه ای زمزمه کردن.
با آریما به سمت بالا حرکت کردیم.
رفتیم تو اتاق که آریما پرسید:
_این شوگا مشکوکه چجوری فهمید لنز داریم.
گفتم:
_ول کن دیگه بیا بریم گشنه امه.
نمیخواستم بفهمه من افتادم رو شوگا.
سریع لنز ها و ماسک هامون رو در آوردیم.
خیر سرمون خوشگل بودیم ولی باید بپوشونیمش.
ویو:آریما
داشتیم از پله ها پایین میومدیم که با صدای پاهامون اعصا برگشتن سمتمون.
با تعجب داشتن نگاهمون میکردن.
با دیدن قیافه هاشون دلم میخواست قهقه بزنم ولی.
(بادیگارد هات❤️🔥)
گفتم:
_خب ما بریم اتاق هامون لنز هامون رو در بیاریم.
اعضا باشه ای زمزمه کردن.
با آریما به سمت بالا حرکت کردیم.
رفتیم تو اتاق که آریما پرسید:
_این شوگا مشکوکه چجوری فهمید لنز داریم.
گفتم:
_ول کن دیگه بیا بریم گشنه امه.
نمیخواستم بفهمه من افتادم رو شوگا.
سریع لنز ها و ماسک هامون رو در آوردیم.
خیر سرمون خوشگل بودیم ولی باید بپوشونیمش.
ویو:آریما
داشتیم از پله ها پایین میومدیم که با صدای پاهامون اعصا برگشتن سمتمون.
با تعجب داشتن نگاهمون میکردن.
با دیدن قیافه هاشون دلم میخواست قهقه بزنم ولی.
- ۱.۱k
- ۲۷ اسفند ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط