کی بودی تو آخه؟! پارت1
#کیبودیتوآخه؟! #پارت1
با بغض به عکس مامان و بابا نگاه کردم که یک دفعه رها با مشت زد توی بازوم.
برگشتم سمتش و با عصبانیت گفتم: چه مرگته یابو!
رها به یک پسرهای که کنار قبر بابا ایستاده بود اشاره کرد و گفت: فکر کنم از همکار های باباته بلند شو ازش تشکر کن که اومده.
با تعجب نگاهش کردم که عصبانی گفت: بلند شو دیگه، همه جا که نباید شعور نداشتت رو نشون بدی!
با حرص بلند شدم که پشت سرم راه افتاد.
رسیدم به پسره که هنوز هم پشتش بهم بود، با صدای لرزونی گفتم: سلام ممنون که...
پسره متوجهم شده بود و داشت بر میگشت سمتم که یک دفعه یکی از پشت هلم داد و محکم خوردم به پسره و اون هم کنار کشید که محکم خوردم روی زمین.
سریع بلند شدم و گفتم: من...من...
رها سریع گفت: وای ببخشید، نیست که حالش بده تعادلش رو از دست داد!
دندون هام رو محکم روی هم فشار دادم و راه افتاد سمت ماشین و به محض این که رها اومد شروع کردم به فحش دادن بهش.
-آخه احمقه بیشعور، نمیگی میافتم روی زمین یک چیزیم میشه؟ آخه این حیوان بازی ها چیه در میآری، حیوان؟
-ببین آروم باش، اصولا باید بغلت میکرد ولی خب یهکم گاو بود، تو هم که دست و پا چلفتی نتونستی تعادلت رو حفظ کنی.
لبخنده عصبیای زدم و گفتم: من تو رو میکشم و دویدم دنبالش که رها شروع به دویدن کرد و در آخر مثل همیشه خودش رو تسلیم کرد و من هم به حسابش رسیدم و بعدش رسوندمش خونه و هر چقدر اصرار کردم نیومد خونمون...
با بغض به عکس مامان و بابا نگاه کردم که یک دفعه رها با مشت زد توی بازوم.
برگشتم سمتش و با عصبانیت گفتم: چه مرگته یابو!
رها به یک پسرهای که کنار قبر بابا ایستاده بود اشاره کرد و گفت: فکر کنم از همکار های باباته بلند شو ازش تشکر کن که اومده.
با تعجب نگاهش کردم که عصبانی گفت: بلند شو دیگه، همه جا که نباید شعور نداشتت رو نشون بدی!
با حرص بلند شدم که پشت سرم راه افتاد.
رسیدم به پسره که هنوز هم پشتش بهم بود، با صدای لرزونی گفتم: سلام ممنون که...
پسره متوجهم شده بود و داشت بر میگشت سمتم که یک دفعه یکی از پشت هلم داد و محکم خوردم به پسره و اون هم کنار کشید که محکم خوردم روی زمین.
سریع بلند شدم و گفتم: من...من...
رها سریع گفت: وای ببخشید، نیست که حالش بده تعادلش رو از دست داد!
دندون هام رو محکم روی هم فشار دادم و راه افتاد سمت ماشین و به محض این که رها اومد شروع کردم به فحش دادن بهش.
-آخه احمقه بیشعور، نمیگی میافتم روی زمین یک چیزیم میشه؟ آخه این حیوان بازی ها چیه در میآری، حیوان؟
-ببین آروم باش، اصولا باید بغلت میکرد ولی خب یهکم گاو بود، تو هم که دست و پا چلفتی نتونستی تعادلت رو حفظ کنی.
لبخنده عصبیای زدم و گفتم: من تو رو میکشم و دویدم دنبالش که رها شروع به دویدن کرد و در آخر مثل همیشه خودش رو تسلیم کرد و من هم به حسابش رسیدم و بعدش رسوندمش خونه و هر چقدر اصرار کردم نیومد خونمون...
۸.۵k
۳۱ فروردین ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.