خاطره

خاطره
p: 8

*۸ماه بعد*

+یعنی چیه
~یادته که گفتیم اگر دختر بیاری باید با دخترت بری اگر پسر بیاری باید پسرتو بزاری بری
+باشه من با دخترم میرم

*ویو ا.ت*
رفتم همون لباسای قدیمیمو پوشیدم رایا رو بغل کردم و بردمش تاجم گذاشتم سرجاش و رفتم جلوی ملکه مادر و همون ملکه ای جدید و تهیونگ و گفتم

+ملکه.... لطفا رایکو(پسرش) مثل بچه خودت بزرگ کن نزار حس کنه اضافس
€قول میدم
+ملکه مادر....امیدوارم بدون منو دخترم خوب باشین
~هستیم
+گگگ... امپراطور حواستون به خودتون باشه
_باشه(به زور جلو بغضشو گرفته بود)(ای من مادر ملکه مادرو.... سانسور کردم)

(رفتن)

*۱۰سال بعد*

(علامت رایا$)

$مامان تروخدا میتونم از خودم دفاع کنم ناسلامتی ۱۱سالمه بعدم خودت از۵سالی بهم هم دفاع شخصی یاد دادی هم کار کردن با شمشیر
+بازم بچه ای بچع
$مامانننننن
+هه
✓ا.ت
+بله
✓تذوخداکمکم پسرمو بردن قصر امپراطور
+خب
✓بیا بریم من طلاهامو فروختم
$اخجون.... مامان بریم
+امممم.... باش

*ویو ا.ت*
میدونستم این رسمن خودکشیه ولی مجبور بودم پسر اون زن یه بار رایا رو از دست راه زنا نجات دادم همیچکس نمیدونست که رایا همون شاهزاده ی که هیچکس جرعت نداره اسمشو جلوی تهیونگ بیاره رسیدم به قصر که

✓لطفا بزاین بریم داخل
&برین
✓ممنون

(رفتن تو سالن جلسه)

_خب؟
✓امپراطور لطفا پسرمو ازاد کنین اون فقط داشت با رایا حرف میزد
_تو غلط کیکنی اسم رایا رو میاری (عربده)
$چرا؟ چرا مسی نباید اسم منو بیاره ما داشتیم باهم حرف میزدیم که امدن بردنش
_تو رایای؟ مامانت کیه(عربده) غلط میکنه اسم بچشو بزاره رایا
$چته
~دختره(خاست بهش سیلی بزنه)
+فقط دستت به دخترم بخوره برام مهم نیست کی هستی همون دستتو میشکنم (ماسکشو میکشه پایین)
_ا.ت!
$مامان منو میشناسی
+رایا میدونستی که نباید بیای اینجا بیا بریم اینجا برات جای امنی نیست امپراطور لطفا شماهم پسر ایشونو ازاد کنین
_ازادش کنین
دیدگاه ها (۱)

خاطره p: 9€رایا با روشاو رایکو برو بازی کن فک کنم هم سنین $ب...

خاطره p: 10*ویو ا.ت*دست مردو پیجوندم چاقورو گذاشتم زیر گردنش...

کسایی که فیک مینویسن برام کامنت بزارین میخام بخونمشون👉🏻👈🏻🤏🏻

خاطرهp: 7*ویو ا.ت*داشتم با رایا بازی میکردم که بهم گفتن ملکه...

پارت ۷ فیک مرز خون و عشق

🖤مافیای من🖤

love Between the Tides²⁸تهیونگصدای آمبولانس رو شنیدم سریع او...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط