پسر عمو

پسر عمو

ویو تهیونگ
دو روز از اون ماجرا گذشته
امکان ندارد لیا همچین کاری کرده باشه
من عاشقش بودم
توی خونه شخصی خودم بودم و به اون روز فکر میکردم که چجوری دست هانا رو گرفتم و برای در آوردن حرص لیا و انتقام بردمش بیرون
بغض و تو چشم های لیا دیدم
من چیکار کردم پرنسسم همچین آدمی نیست
مطمعنم همش زیر سر اون سه تاست
اما اینکه شغلش و قایم کرده کارمو سخت می‌کنه
صدای در اومد ...‌ کسی قرار بود بیاد ؟
در رو باز کردم و لیا رو دیدم
تهیونگ :چی میخای ؟(سرد )
این بهترین راهه باید باهاش سرد باشم
لیا :ببخشید ،... اما باور کن من همچین کاری نکردم قراره شغلمو نشون بدم از پدر مادرت پرسیدم و برای دوستات هم بلیت گرفتم
تهیونگ :چی؟
لیا : میخام بهم افتخار کنی و بگی اون همسر منه (اشک) ممنون میشم بیای
دوستت دارم و با بوسی2دن لپ ته از اونجا رفت
ته به بلیتا نگاه کرد و دستش رو جای بوسه گزاشت بلیت برای هفته بعد بود
به دوستاش خبر داد
و کل شب و همچنین تا روز کنسرت به لیا فکر میکرد ............
دیدگاه ها (۰)

پسر عمو روز کنسرت جین :خانوادت نمی‌خواستن بیان ؟ته :چرا اونا...

پسر عمو داخل شدیم و خانوادشون رو دیدن با هم سلام کردن و بلاخ...

پسر عمو لیا : چی شده هانا :بشین و نگاه کن (پوزخند )عمو زنمو ...

پارت 5ویو شوگاشوگا:خب..الان قراره چیکار کنیم؟ تهیونگ:مخفی می...

ببینین از ته گالریم چی پیدا کردم. این برای اون موقعی بود که ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط