چند پارتی قسمت ۲
چند پارتی قسمت ۲
ات ویو
آخيش بلاخره زنگ خورد کیفمو برداشتم و با کوک رفتیم بیرون و سوار ماشین شدیم
کوک: آخيش تموم شد این مدرسه ی کوفتی
ات: اوهوم ولی چه چسبید کتک کاری
کوک: اوه دیدی تو عم مثل منی
خونه
ات: آخ کوک من خوابم میاد
کوک: عههه بیا فیلم ببینیم
ات: اوففف باشه
رفتم تو اتاقم یه تیشرت مشکی لش با یه شلوارک که تا بالای زانوم بود پوشیدم و رفتم پایین کوکم یه تیشرت مشکی با یه شلوارک مشکی پوشیده بود عه ست شدیم
ات: عه لباساشون ست
کوک: عه آره
کوک: ولی احساس نمیکنی یکم لباست چیزه.... یعنی اه ولش کن بیا بریم
ات: آها اوک
با کوک رفتیم پایین
کوک: اوم خب بهتر نیست بریم اتاق من ببینیم
ات: چرا
کوک: خب اینجا نور میخوره به تلویزیون و نمیشه واضح دید
ات: اوک تو برو منم خوراکی بیارم
کوک: باش
از زبان ات
رفتم دو تا نودل برداشتم درست کردم با چند تا چیز میز دیگه رفتم بالا پیش کوک
از زبان کوک
ات رفت خوراکی بیاره منم فیلم ترسناک انتخاب کردم که ات اومد
ات: هاییی
کوک: بیا
ات: چی انتخاب کردی
کوک: فیلم ترسناک
ات: اوک
ات ویو
رفتم نشستم رو تخت کوک
یه ربع بعد
آخ کمرم درد کرد
ات : کوک یذره برو عقب
کوک: بیا رفتم
کوک رفت عقب منم سرمو گذاشتم رو پاش کوکم با موهام بازی میکرد وسطای فیلم بودیم خیلی ترسناک بود
ات: او..پا می میشه خاموش کنی
کوک: آخراشه بزا ببینیم
ات: میترسم
کوک : بیا بغلم
رفتم بغل کوک داشتم فیلمو میدیدم که یه جن پرید وسط که باعث شد جیغ بنفشی بکشم
کوک: آخ گوشم
ات: اوپا توروخدا خاموش کن اصن من خوابم میاد ببین ساعت ۱۰ شب
کوک: باشه
فیلمو قطع میکنه
ات ویو
رفتم تو اتاقم اما نمیتونستم بخوابم میترسم
رفتم تو اتاق کوک
ات : کوکیا ( آروم)
کوک: اوم چیشده ( خوابالو)
ات: اوپا میترسم( گریه )
کوک: چرا گریه میکنی بیا پیشم ببینم
ات: هق اوپا نمیتونم بخوابم میترسم
کوک: شیی گریه نکن بیا بغل خودم بخواب
ات: باش هق
رفتم بغل کوک
ات: کوکی میشه آهنگ بخونی برام
کوک: باش
فردا صبح
کوک: ات پاشو
ات: اوپا توروخدا امروزو نریم
کوک: آخ منتظر همین بودم خودمم حوصله ندارم
ات ویو
آخيش بلاخره زنگ خورد کیفمو برداشتم و با کوک رفتیم بیرون و سوار ماشین شدیم
کوک: آخيش تموم شد این مدرسه ی کوفتی
ات: اوهوم ولی چه چسبید کتک کاری
کوک: اوه دیدی تو عم مثل منی
خونه
ات: آخ کوک من خوابم میاد
کوک: عههه بیا فیلم ببینیم
ات: اوففف باشه
رفتم تو اتاقم یه تیشرت مشکی لش با یه شلوارک که تا بالای زانوم بود پوشیدم و رفتم پایین کوکم یه تیشرت مشکی با یه شلوارک مشکی پوشیده بود عه ست شدیم
ات: عه لباساشون ست
کوک: عه آره
کوک: ولی احساس نمیکنی یکم لباست چیزه.... یعنی اه ولش کن بیا بریم
ات: آها اوک
با کوک رفتیم پایین
کوک: اوم خب بهتر نیست بریم اتاق من ببینیم
ات: چرا
کوک: خب اینجا نور میخوره به تلویزیون و نمیشه واضح دید
ات: اوک تو برو منم خوراکی بیارم
کوک: باش
از زبان ات
رفتم دو تا نودل برداشتم درست کردم با چند تا چیز میز دیگه رفتم بالا پیش کوک
از زبان کوک
ات رفت خوراکی بیاره منم فیلم ترسناک انتخاب کردم که ات اومد
ات: هاییی
کوک: بیا
ات: چی انتخاب کردی
کوک: فیلم ترسناک
ات: اوک
ات ویو
رفتم نشستم رو تخت کوک
یه ربع بعد
آخ کمرم درد کرد
ات : کوک یذره برو عقب
کوک: بیا رفتم
کوک رفت عقب منم سرمو گذاشتم رو پاش کوکم با موهام بازی میکرد وسطای فیلم بودیم خیلی ترسناک بود
ات: او..پا می میشه خاموش کنی
کوک: آخراشه بزا ببینیم
ات: میترسم
کوک : بیا بغلم
رفتم بغل کوک داشتم فیلمو میدیدم که یه جن پرید وسط که باعث شد جیغ بنفشی بکشم
کوک: آخ گوشم
ات: اوپا توروخدا خاموش کن اصن من خوابم میاد ببین ساعت ۱۰ شب
کوک: باشه
فیلمو قطع میکنه
ات ویو
رفتم تو اتاقم اما نمیتونستم بخوابم میترسم
رفتم تو اتاق کوک
ات : کوکیا ( آروم)
کوک: اوم چیشده ( خوابالو)
ات: اوپا میترسم( گریه )
کوک: چرا گریه میکنی بیا پیشم ببینم
ات: هق اوپا نمیتونم بخوابم میترسم
کوک: شیی گریه نکن بیا بغل خودم بخواب
ات: باش هق
رفتم بغل کوک
ات: کوکی میشه آهنگ بخونی برام
کوک: باش
فردا صبح
کوک: ات پاشو
ات: اوپا توروخدا امروزو نریم
کوک: آخ منتظر همین بودم خودمم حوصله ندارم
۳۳.۷k
۲۰ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.