*شیلان*
*شیلان*
شیلان:
نگاهش باعث شد پررو بگم : خوردی منو .
هیرسا: به این فکر می کنم چطور انقدر سرکشی
- سر کش چی؟؟؟!!!
نگاهی بهم انداخت ویه دونه خیارشور برداشت ومشغول خوردن شد
- میگم چی من سرکشه
هیرسا : دختره رو کشتی
- اخی واسه دوست دخترت ناراحتی برو پیشش
یه لیوان نوشیدنی ریخت
- شراب می خوری ؟؟؟؟!!!!
هیرسا : اره می خوری
متعجب نگاش کردم وگفتم : به عمو میگم یه دختر تو خونه است خجالت بکش
هیرسا با شیطنت گفت : مزه کن ببین چیه
دودل لیوانشو از دستش کشیدم ومزه کردم خندیدم وگفتم : آب اناره
هیرسا : اره اب اناره چرا لیوان منو برداشتی
با شیطنت گفتم : اینجوری خوشمزه تره
به روی خودش نیاورد ویه لیوان دیگه نوشیدنی ریخت
- دستپختت بد نیست .سُس نمی زنی به ناگت هات
هیرسا : نه دوست ندارم
کلی سُس ریختم رو ناگت وگفتم : اوووومممم چه تنده
پس برای چی خریدی گذاشتی یخچالت ؟!
هیرسا : گاهی وقت ها دوستام میان یا نگین
- چرا میگی دوست دخترت نیست
هیرسا : بیشتر دوستیم
- من شبیه احمق هام
هیرسا : اون معمولا کارای خونه رو انجام میده آشپزی می کنه
- باهم غذا می خورید .پیشتم می خوابه
نگام کرد وگفت : اره
- بعد چرا میگی دوست دخترت نیست
شونه بالا انداخت وگفت : نگین فقط یه همدمه
- همدم خوبیه ...من چی ام
بلند شد وبدون جواب دادن رفت اتاقش
میز رو جم کردم ورفتم تو سالن جلو تلویزیون اتفاقا فیلم هاشم قشنگ بود یه فیلم هندی انتخواب کردم وانقدر خندیدم اشکم در اومد
- نترکی
برگشتم نگاش کردم رفت تو آشپزخونه ومشغول درست کردن چای شد
- هیرسا یه چیپس بهم میدی ؟
هیرسا نگاهی بهم انداخت ویه دونه چیپس از کابینت در اورد
- ماستم بیار
یه ماستم از یخچال دراورد مشغول دیدن فیلم شدم انقدر این فیلم خنده دار بود متوجه نشدم کی هیرسا چیپس وماست برام اورده خوش سلیقه تو ظرفم ریخته بود چیپس تموم شد مزه اش زیر دندونم بود بلند شدم ودوییدم یه دونه چیپس دیگه اوردم ومشغول خوردن شدم نیم ساعت بعد فیلم تموم شد بلند شدم
شیلان:
نگاهش باعث شد پررو بگم : خوردی منو .
هیرسا: به این فکر می کنم چطور انقدر سرکشی
- سر کش چی؟؟؟!!!
نگاهی بهم انداخت ویه دونه خیارشور برداشت ومشغول خوردن شد
- میگم چی من سرکشه
هیرسا : دختره رو کشتی
- اخی واسه دوست دخترت ناراحتی برو پیشش
یه لیوان نوشیدنی ریخت
- شراب می خوری ؟؟؟؟!!!!
هیرسا : اره می خوری
متعجب نگاش کردم وگفتم : به عمو میگم یه دختر تو خونه است خجالت بکش
هیرسا با شیطنت گفت : مزه کن ببین چیه
دودل لیوانشو از دستش کشیدم ومزه کردم خندیدم وگفتم : آب اناره
هیرسا : اره اب اناره چرا لیوان منو برداشتی
با شیطنت گفتم : اینجوری خوشمزه تره
به روی خودش نیاورد ویه لیوان دیگه نوشیدنی ریخت
- دستپختت بد نیست .سُس نمی زنی به ناگت هات
هیرسا : نه دوست ندارم
کلی سُس ریختم رو ناگت وگفتم : اوووومممم چه تنده
پس برای چی خریدی گذاشتی یخچالت ؟!
هیرسا : گاهی وقت ها دوستام میان یا نگین
- چرا میگی دوست دخترت نیست
هیرسا : بیشتر دوستیم
- من شبیه احمق هام
هیرسا : اون معمولا کارای خونه رو انجام میده آشپزی می کنه
- باهم غذا می خورید .پیشتم می خوابه
نگام کرد وگفت : اره
- بعد چرا میگی دوست دخترت نیست
شونه بالا انداخت وگفت : نگین فقط یه همدمه
- همدم خوبیه ...من چی ام
بلند شد وبدون جواب دادن رفت اتاقش
میز رو جم کردم ورفتم تو سالن جلو تلویزیون اتفاقا فیلم هاشم قشنگ بود یه فیلم هندی انتخواب کردم وانقدر خندیدم اشکم در اومد
- نترکی
برگشتم نگاش کردم رفت تو آشپزخونه ومشغول درست کردن چای شد
- هیرسا یه چیپس بهم میدی ؟
هیرسا نگاهی بهم انداخت ویه دونه چیپس از کابینت در اورد
- ماستم بیار
یه ماستم از یخچال دراورد مشغول دیدن فیلم شدم انقدر این فیلم خنده دار بود متوجه نشدم کی هیرسا چیپس وماست برام اورده خوش سلیقه تو ظرفم ریخته بود چیپس تموم شد مزه اش زیر دندونم بود بلند شدم ودوییدم یه دونه چیپس دیگه اوردم ومشغول خوردن شدم نیم ساعت بعد فیلم تموم شد بلند شدم
۶.۸k
۱۲ شهریور ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.