Chapter 2
Chapter 2
Lucky-bloody#
پارت 49
دوباره همون نیشخند همیشگیش که تا چند ثانیه پیش نبود رو لبش میبینی
~بریم پایین...
سرتو تکون میدی و از اتاق میری بیرون و اینگوکم پشت سرت میاد،حین راه رفتن یکم لنگ میزنی ولی دوباره با خشتک شلوارت ور میری که اینگوک میاد شونه به شونت
~مگه نگفتی دخترا زود عادت میکنن؟
+تقریبا عادت کردم....البته من چون از اون کاپ استفاده نمیکنم دردشو نکشیدم تاحالا
ابروشو میده بالا و میخنده
~چقد شما دخترا عجیبین
پوزخند میزنی و به جلوت نگاه میکنی
+یجور میگی انگار خودتون پیچیده نیستین
~خب چون نیستیم....ما پسرا خیلی خاکی و رکیم
+الان داری اخلاق رو ویژگیای ژنتیکی مقایسه میکنی؟
اروم میخنده و دستاشو میکنه تو جیبش
~از لحاظ ژنتیکیم شما دخترا پیچیده ترین
میخوای جوابشو بدی که میرسین به پله،دستتو میگیری به لبه نرده و پله اولو میری پایین که دوباره درد حس میکنی
+لعنتی....طول میکشه تا عادت کنم
~میخوای بلندت کنم؟
+نمیخواد...تو همیشه جوری رفتار میکنی انگار دخترا ضعیفن....بهت ثابت میکنم آستانه دردمون از شماها بیشتره
صاف میشی و تند تند پله هارو میری پایین که از درد چشاتو محکم رو حم فشار میدی،ولی رو پله های آخری دیگه دردش کم میشه و بهش عادت میکنی
~میبینم که کنار اومدی باهاش
پوزخند میزنی و میزنی زیر موهات
+معلومه...منو دست کم گرفتی؟
اینگوک میخنده و دستشو از تو جیبش در میاره بیرون
~خوبی این نقشه اینه که بعدا برات راحت تره
+قرار نیست که دوباره ردیاب بزارم
شونه هاشو میندازه بالا و با نیشخندش به یه سمت دیگه نگاه میکنه
~خلاصه گفتم...
جوابشو نمیدی و به راهت ادامه میدی که به حال یا همون پذیرایی میرسید و جیسونگ رو با دو تا از بادیگارداش رو مبل میبینید که با دیدن شما از جاشون بلند شدن،میری نزدیک تر که با لبخند مصنوعی جیسونگ مواجه میشی
÷سلام مادام ا/ت
~شیرین زبونی نکن
جیسونگ نگاه میکنی به اینگوک و لبخندش گشاد تر میشه
÷رئیس....باید از شما ممنون باشم مگه نه؟
اینگوک هیچی نمیگه و جیسونگ دوباره نگاهشو میده بهت
÷بریم لیدی؟
دستشو میاره جلو و توم قیافتو عجیب میکنی و دستشو پس میزنی
+ماشین کجاست بگو خودم بلدم راه برم
دستشو میبره سمت کراواتش و یکم سفتش میکنه و لبخندش تبدیل به نیشخند میشه
÷همونجور که هدس میزدم....سرد و خشن....خانمو ببرید و سوار ماشین کنیدش
بادیگاردا میان و یکیشون جلوت و یکیشون پشتت و تورو سمت ماشین هدایت میکنن،سوار ماشین میشی و بادیگاردا کنار ماشین وایمیستن
÷خب...رئیس اگه کاری نداری بنده دیگه رفع زحمت میکنم..
🍃🗿
Lucky-bloody#
پارت 49
دوباره همون نیشخند همیشگیش که تا چند ثانیه پیش نبود رو لبش میبینی
~بریم پایین...
سرتو تکون میدی و از اتاق میری بیرون و اینگوکم پشت سرت میاد،حین راه رفتن یکم لنگ میزنی ولی دوباره با خشتک شلوارت ور میری که اینگوک میاد شونه به شونت
~مگه نگفتی دخترا زود عادت میکنن؟
+تقریبا عادت کردم....البته من چون از اون کاپ استفاده نمیکنم دردشو نکشیدم تاحالا
ابروشو میده بالا و میخنده
~چقد شما دخترا عجیبین
پوزخند میزنی و به جلوت نگاه میکنی
+یجور میگی انگار خودتون پیچیده نیستین
~خب چون نیستیم....ما پسرا خیلی خاکی و رکیم
+الان داری اخلاق رو ویژگیای ژنتیکی مقایسه میکنی؟
اروم میخنده و دستاشو میکنه تو جیبش
~از لحاظ ژنتیکیم شما دخترا پیچیده ترین
میخوای جوابشو بدی که میرسین به پله،دستتو میگیری به لبه نرده و پله اولو میری پایین که دوباره درد حس میکنی
+لعنتی....طول میکشه تا عادت کنم
~میخوای بلندت کنم؟
+نمیخواد...تو همیشه جوری رفتار میکنی انگار دخترا ضعیفن....بهت ثابت میکنم آستانه دردمون از شماها بیشتره
صاف میشی و تند تند پله هارو میری پایین که از درد چشاتو محکم رو حم فشار میدی،ولی رو پله های آخری دیگه دردش کم میشه و بهش عادت میکنی
~میبینم که کنار اومدی باهاش
پوزخند میزنی و میزنی زیر موهات
+معلومه...منو دست کم گرفتی؟
اینگوک میخنده و دستشو از تو جیبش در میاره بیرون
~خوبی این نقشه اینه که بعدا برات راحت تره
+قرار نیست که دوباره ردیاب بزارم
شونه هاشو میندازه بالا و با نیشخندش به یه سمت دیگه نگاه میکنه
~خلاصه گفتم...
جوابشو نمیدی و به راهت ادامه میدی که به حال یا همون پذیرایی میرسید و جیسونگ رو با دو تا از بادیگارداش رو مبل میبینید که با دیدن شما از جاشون بلند شدن،میری نزدیک تر که با لبخند مصنوعی جیسونگ مواجه میشی
÷سلام مادام ا/ت
~شیرین زبونی نکن
جیسونگ نگاه میکنی به اینگوک و لبخندش گشاد تر میشه
÷رئیس....باید از شما ممنون باشم مگه نه؟
اینگوک هیچی نمیگه و جیسونگ دوباره نگاهشو میده بهت
÷بریم لیدی؟
دستشو میاره جلو و توم قیافتو عجیب میکنی و دستشو پس میزنی
+ماشین کجاست بگو خودم بلدم راه برم
دستشو میبره سمت کراواتش و یکم سفتش میکنه و لبخندش تبدیل به نیشخند میشه
÷همونجور که هدس میزدم....سرد و خشن....خانمو ببرید و سوار ماشین کنیدش
بادیگاردا میان و یکیشون جلوت و یکیشون پشتت و تورو سمت ماشین هدایت میکنن،سوار ماشین میشی و بادیگاردا کنار ماشین وایمیستن
÷خب...رئیس اگه کاری نداری بنده دیگه رفع زحمت میکنم..
🍃🗿
۷.۵k
۱۳ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.