shadows murderer:قاتل سایه ها
shadows murderer:قاتل سایه ها
part:39
لیسا: خودم همه چیو میدونم اما....
لیسا: یه شرط داره
جنی: چه شرطی؟
لیسا: فقط خودت برو اونجا اونی...تنهایی...نه با پلیسا برای دستگیری جئون
تهیونگ: اما...
جنی: قبوله
تهیونگ: جنی هیچ میفهمی چی میگی؟ میدونی چقدر خطرناکه؟...واسه اون آدم کشتن عین آب خوردنه
جنی: میدونم...توعم اگه این برات مهم بود اون موقع پشتمو خالی نمیکردی و بهم تهمت نمیزدی
جنی: آدرس رو بهم بده...همین امشب میرم اونجا
اینو میگه و از اونجا میره.
"توی بالکن"
تنها بود و با بغض به آسمون زل زده بود که تهیونگ میاد.
تهیونگ: جنی...میدونم چقدر از دستم ناراحتی...
جنی: نه
روشو به سمت تهیونگ برمیگردونه و ادامه میده: از دستت ناراحت نیستم چون میدونم همه ی اون حرفا رو برای چی بهم زدی...میدونم چرا سعی کردی منو از اومدن به اینجا منصرف کنی
تهیونگ: جنی
جنی: از یکی از افسرای اداره پلیس شنیدم که لوهان بهش گفته بود منو دوست داره و اونم این موضوعو ناخواسته پیش تو لو داد.
جنی: اما ته باور کن من چیزی نمیدونستم
تهیونگ: جنیا
جنی: فکر کنم کسی که اینجا باید بخشیده بشه تو نیستی بلکه منم. اونقدر سرم گرم کار و حل کردن اون پرونده شده بودم که به کلی فراموش کردم توهم به توجه نیاز داری. درحالی که تمام اون مدت تو با وجود همه مشکلاتی که داشتی کنارم بودی و ازم حمایت میکردی...من واقعا متاسفم
تهیونگ دیگه طاقت نمیاره. بغض تو گلوش رو قورت میده، محکم جنی رو بغل میکنه و پیشونیش رو میبوسه.
جنی: حالا وقتشه برات جبران کنم. قول میدم خیلی زود این پرونده رو میبندم و بعدش اولویتم فقط تویی
تهیونگ جنی رو از بغلش بیرون میاره و با لحن محبت آمیزی لب میزنه: اولویتت باید فقط خودت باشی...قبل از هرچیزی باید به خودت توجه کنی و مراقب خودت باشی...اینجوری منم خوشحالم
جنی: ازت ممنونم ته...دیگه باید برم اما خیلی زود برمیگردم
تهیونگ: اون خیلی بیرحمه، میخوای چیکار کنی؟
جنی: نه وقتی پای لیسا وسط باشه
تهیونگ: منظورت چیه؟
جنی: به صحبت ها و حرکات لیسا دقت کردی؟ چهره و لحن صحبتش وقتی که درباره ی جونگ کوک حرف میزد حالت خاصی داشت. حاضر بود خودش به عنوان مقصر همه این اتفاقات نابود بشه اما آسیبی به جونگ کوک وارد نشه یا دست پلیس بهش نرسه
جنی: اگه این حس دو طرفه باشه جونگ کوکم تلاش میکنه تا متقابلا از لیسا محافظت کنه...این فرصت خوبیه
#فیک
#ایتزی#مامامو#بی_تی_اس#بلک_پینک#اکسو#ایستریکیدز#استرو#بی_تی_بی#اسمر_فود#بی_ال#مد_گل#مدگل#پریسا#سرنا#کیوت#جین#جیمین#تیهونگ#جونگ_کوک#نامجون#شوگا#رزی#لیسا#جنی#جیسو#چانویول#دی_و#موکبانگ#السا#انا#شاد#خنده#مستر#جهیزیه
part:39
لیسا: خودم همه چیو میدونم اما....
لیسا: یه شرط داره
جنی: چه شرطی؟
لیسا: فقط خودت برو اونجا اونی...تنهایی...نه با پلیسا برای دستگیری جئون
تهیونگ: اما...
جنی: قبوله
تهیونگ: جنی هیچ میفهمی چی میگی؟ میدونی چقدر خطرناکه؟...واسه اون آدم کشتن عین آب خوردنه
جنی: میدونم...توعم اگه این برات مهم بود اون موقع پشتمو خالی نمیکردی و بهم تهمت نمیزدی
جنی: آدرس رو بهم بده...همین امشب میرم اونجا
اینو میگه و از اونجا میره.
"توی بالکن"
تنها بود و با بغض به آسمون زل زده بود که تهیونگ میاد.
تهیونگ: جنی...میدونم چقدر از دستم ناراحتی...
جنی: نه
روشو به سمت تهیونگ برمیگردونه و ادامه میده: از دستت ناراحت نیستم چون میدونم همه ی اون حرفا رو برای چی بهم زدی...میدونم چرا سعی کردی منو از اومدن به اینجا منصرف کنی
تهیونگ: جنی
جنی: از یکی از افسرای اداره پلیس شنیدم که لوهان بهش گفته بود منو دوست داره و اونم این موضوعو ناخواسته پیش تو لو داد.
جنی: اما ته باور کن من چیزی نمیدونستم
تهیونگ: جنیا
جنی: فکر کنم کسی که اینجا باید بخشیده بشه تو نیستی بلکه منم. اونقدر سرم گرم کار و حل کردن اون پرونده شده بودم که به کلی فراموش کردم توهم به توجه نیاز داری. درحالی که تمام اون مدت تو با وجود همه مشکلاتی که داشتی کنارم بودی و ازم حمایت میکردی...من واقعا متاسفم
تهیونگ دیگه طاقت نمیاره. بغض تو گلوش رو قورت میده، محکم جنی رو بغل میکنه و پیشونیش رو میبوسه.
جنی: حالا وقتشه برات جبران کنم. قول میدم خیلی زود این پرونده رو میبندم و بعدش اولویتم فقط تویی
تهیونگ جنی رو از بغلش بیرون میاره و با لحن محبت آمیزی لب میزنه: اولویتت باید فقط خودت باشی...قبل از هرچیزی باید به خودت توجه کنی و مراقب خودت باشی...اینجوری منم خوشحالم
جنی: ازت ممنونم ته...دیگه باید برم اما خیلی زود برمیگردم
تهیونگ: اون خیلی بیرحمه، میخوای چیکار کنی؟
جنی: نه وقتی پای لیسا وسط باشه
تهیونگ: منظورت چیه؟
جنی: به صحبت ها و حرکات لیسا دقت کردی؟ چهره و لحن صحبتش وقتی که درباره ی جونگ کوک حرف میزد حالت خاصی داشت. حاضر بود خودش به عنوان مقصر همه این اتفاقات نابود بشه اما آسیبی به جونگ کوک وارد نشه یا دست پلیس بهش نرسه
جنی: اگه این حس دو طرفه باشه جونگ کوکم تلاش میکنه تا متقابلا از لیسا محافظت کنه...این فرصت خوبیه
#فیک
#ایتزی#مامامو#بی_تی_اس#بلک_پینک#اکسو#ایستریکیدز#استرو#بی_تی_بی#اسمر_فود#بی_ال#مد_گل#مدگل#پریسا#سرنا#کیوت#جین#جیمین#تیهونگ#جونگ_کوک#نامجون#شوگا#رزی#لیسا#جنی#جیسو#چانویول#دی_و#موکبانگ#السا#انا#شاد#خنده#مستر#جهیزیه
۱۶.۲k
۰۱ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.