ادامه داستان

ادامه داستان

p3۰

کوک: کجا رفت اه چقدر کیوته

۱ ساعت بعد
داخل اتاق یونا

( گوشی یونا زنگ خورد)
علامت منشی شرکت #

یونا: الو سلام

#: تبریک میگم شما به بزرگترین فشن شو ی پاریس دعوت شدین

یونا: واقعا

#: بله رئیس شخصا گفت که به خانم کیم یونا زنگ برنم

یونا: کی باید بیام پاریس

#: فردا

یونا: باشه خداحافظ

#: خداحافظ

( یونا تماس رو قطع کرد)

یونا: بچه ها ( داد)

کوک: چی شده

هیونجین: چه خبرته

هانا: چی شده کسی مرده

نامجون: یونا چرا داد میزنی

جین: چرا جیغ میزنی دختر الان صورت هندسامم خراب میشه

شوگا: از خواب نازم بیدارم کردی چخبر شده

یونا: قراره برم پاریس

کوک: چی داری شوخی میکنی

هانا: واقعا چرا

یونا: به فشن شو پاریس دعوت شدم

کوک: نه نرو

یونا: ببخشید باید برم

جیمین: کی برمیگردی

یونا: حدودا ۱ ماه دیگه


اگه کامنت بزارین احتمال اینکه پارت بعدی رو بزارم بیشتر میشه ❤💜

لطفاً حمایت کنید ❤🫶🏻
دیدگاه ها (۱۸)

آدم داستان p32روز بعد کوک: دلم برات تنگ میشه یونا: منم همینط...

ادامه داستان p۳۳فیلیکس: بچه ها یک خبر مهم دارم یونا: چه خبری...

ادامه داستان p۲۹( یونا بلند شد که بره آب بخوره که تعادلشو از...

ادامه داستان p28( کوک سعی داشت لباس یونا رو در بیاره که...) ...

𝑷𝒂𝒓𝒕 𝟓عشق مافیاویو بورامبا جیمین رفتم خونش فردا باید میرفتم ...

برادر سختگیر و وحشی من

𝑷𝒂𝒓𝒕 𝟖عشق مافیا چند روز بعد ویو یونا میدونم دارم به جونگ کوک...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط