p44
p44
ویو ا/ت :
+ ساعت ۶ بود برای همین بلند شدم و رفتم یه دوش گرفتم و اومدم بیرون دیدم تهیونگ نشسته روی تخت توی گوشیشه
+ بیب میری بیرون لباسامو عوض کنم ...
_ نوچ
+ تهیونگ اذیت نکن دیر میشه
+ اومد جلوی صورتمو بهم گفت ...
_ همینجا عوض کن
+ تهیووووووونگگگگگگگگگگگگگگ
_ هووووی چرا داد میزنی
+ برو بیرون
_ نوچ
+ هوووف
+ رفتم لباسامو برداشتم و سریع رفتم از اتاق بیرون و رفتم توی اتاق دیگه درو قفل کردم ...
_ ا/ت دستم بهت برسه زندت نمیزارم
+ حیحیحیحیحی
_ ....
+ وقتی دیدم دیگه حرفی نزد یه نفس عمیق کشیدم حالمو ازتنم درآوردم و لباس زیرم پوشیدم که یهو دیدم در با فشار زیادی باز شد ...
_ هه فک کردی کیلید یدک ندارم ( نیشخند )
+ هیییییییییییین
_ خب خب ...
+ تهیونگ چشامو بگییر
_ نوچ
+ تهیونگ اومد نزدیکو دستشو گذاشت روی کمر لختم و منو به خودش چسبوند و یه بوس از لپم کرد
_ آخيش حالا بپوش
+ این همه منو جر دادی برای همین
_ اره
+ هوووف از دست تو
+ شروع کردم لباسمو پوشیدم و یه آرایش شیک کردم و کفشام پوشیدم موهامو صاف کردم و رفتم پایین
_ اوه اوه خانم کیم میبینم شیک کردی
+ دیگه دیگه
_ بریم ؟
+ اوهوم
...
* ویو رستوران ...
+ وقتی رسیدیم رستوران ماشینو پارک کرد و پیاده شدیم و رفتیم تو خیلی رستوران شسکی بود ولی جالبیش این بود هیشکی نبود و من خیلی تعجب کرده بودم ..
+ تهیونگ چرا اینجا انقدر خلوته
_ نمیدونم ... ( آره جون عمت )
+ رفتیم و نشستیم و گارسون اومد سفارشارو گرفت و ...
+ رستوران شیکیه دوسش دارم ...
_ به شیکی تو نیست ( من و فشار اصلااااا )
+ حیحی
+ غذا هارو آوردن و شروع کردیم به خوردنشون خیلی خوشمزه بودن در آخرم لیوان شرابو خوردم ...
_ ا/ت
+ جانم
_ چقدر دوسم داری ؟
+ سوال مسخره نپرس
_ جدی میگم
+ به اندازه دنیا دوست دارم
_ واقا؟
+ معلومه ...
+ یهو دیدم ....
....
گیلیگیلیگیلیگیلیگی
ویو ا/ت :
+ ساعت ۶ بود برای همین بلند شدم و رفتم یه دوش گرفتم و اومدم بیرون دیدم تهیونگ نشسته روی تخت توی گوشیشه
+ بیب میری بیرون لباسامو عوض کنم ...
_ نوچ
+ تهیونگ اذیت نکن دیر میشه
+ اومد جلوی صورتمو بهم گفت ...
_ همینجا عوض کن
+ تهیووووووونگگگگگگگگگگگگگگ
_ هووووی چرا داد میزنی
+ برو بیرون
_ نوچ
+ هوووف
+ رفتم لباسامو برداشتم و سریع رفتم از اتاق بیرون و رفتم توی اتاق دیگه درو قفل کردم ...
_ ا/ت دستم بهت برسه زندت نمیزارم
+ حیحیحیحیحی
_ ....
+ وقتی دیدم دیگه حرفی نزد یه نفس عمیق کشیدم حالمو ازتنم درآوردم و لباس زیرم پوشیدم که یهو دیدم در با فشار زیادی باز شد ...
_ هه فک کردی کیلید یدک ندارم ( نیشخند )
+ هیییییییییییین
_ خب خب ...
+ تهیونگ چشامو بگییر
_ نوچ
+ تهیونگ اومد نزدیکو دستشو گذاشت روی کمر لختم و منو به خودش چسبوند و یه بوس از لپم کرد
_ آخيش حالا بپوش
+ این همه منو جر دادی برای همین
_ اره
+ هوووف از دست تو
+ شروع کردم لباسمو پوشیدم و یه آرایش شیک کردم و کفشام پوشیدم موهامو صاف کردم و رفتم پایین
_ اوه اوه خانم کیم میبینم شیک کردی
+ دیگه دیگه
_ بریم ؟
+ اوهوم
...
* ویو رستوران ...
+ وقتی رسیدیم رستوران ماشینو پارک کرد و پیاده شدیم و رفتیم تو خیلی رستوران شسکی بود ولی جالبیش این بود هیشکی نبود و من خیلی تعجب کرده بودم ..
+ تهیونگ چرا اینجا انقدر خلوته
_ نمیدونم ... ( آره جون عمت )
+ رفتیم و نشستیم و گارسون اومد سفارشارو گرفت و ...
+ رستوران شیکیه دوسش دارم ...
_ به شیکی تو نیست ( من و فشار اصلااااا )
+ حیحی
+ غذا هارو آوردن و شروع کردیم به خوردنشون خیلی خوشمزه بودن در آخرم لیوان شرابو خوردم ...
_ ا/ت
+ جانم
_ چقدر دوسم داری ؟
+ سوال مسخره نپرس
_ جدی میگم
+ به اندازه دنیا دوست دارم
_ واقا؟
+ معلومه ...
+ یهو دیدم ....
....
گیلیگیلیگیلیگیلیگی
۱۰.۷k
۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.