رابطه سوخته (Burnt relationship ) ༺༻
رابطه سوخته (Burnt relationship ) ༺༻
part ²
عجیب بود مامانبزرگ برخلاف روزای دیگه ک با صدای من بیدار میشد الان بیدار نشد خیلی صداش کردم اما هیچ کلمه ای از زبونش نشنیدم همش منتظر بودم ولی جواب نمیداد
تصمیم گرفتم برم و برای اون و خودم یه عصرونه خوشمزه با آجوما درست کنیم
♡سلام آجوما جونم
(آجوما *)
*سلام خانوم کوچولو خوش اومدین
♡اجوما باز تو داری باهام رسمی صحبت میکنی؟
*خانوم ببخشید اما الان پدر و مادرتون اینجا هستن نمیتونم باهاتون دوستانه صحبت کنم لطفا منو ببخشید
♡عاا آجوما لطفا این حرفو نزن
با حرفام آجوما یکم آروم شد رفتم سمت یخچال و خمیر آماده رو برداشتم راستش قبل از اینکه برسیم نیویورک به آجوما زنگ زدم و گفتم ک امروز میخوام برای مامانبزرگ یه عصرونه خوشمزه درست کنم پس اونم خمیرو برای درست کردن کروسان های شکلاتی آماده کرده بود
خمیر و شکلات صبحانه رو از توی یخچال برداشتم
من و آجوما تقسیم کار کردیم من شکلات صبحانه میزارم وسط خمیر و اون میپیچونتشون
حس میکردم آجوما مامان سوم منه آخه بعد از مامان خودم و مامانبزرگم اون رتبه سوم رو داشت
با آجوما مشغول درست کردن کروسان بودی ک جه یون اومد
(جه یون برادر جه هوآ هست ۳ سالشه و عاشق کارتون باب اسفنجیه و پاتریکو بیشتر از شخصیت های موجود دوست داره)
(علامت جه یون •)
•شلام آجوما
^سلام پسرم
•شیطولی؟
^من خوبم پسرم تو خوبی؟
•آله منم خوبم
•اجی جه هوآ
♡جانم جه یون؟ چیزی میخوای؟
•اووم من شیل موژ میخوام
♡قربون اون حرف زدنت شم اخه داداشی
•*خندیدن*
♡باشه داداشی الان برات درستش میکنم
part ²
عجیب بود مامانبزرگ برخلاف روزای دیگه ک با صدای من بیدار میشد الان بیدار نشد خیلی صداش کردم اما هیچ کلمه ای از زبونش نشنیدم همش منتظر بودم ولی جواب نمیداد
تصمیم گرفتم برم و برای اون و خودم یه عصرونه خوشمزه با آجوما درست کنیم
♡سلام آجوما جونم
(آجوما *)
*سلام خانوم کوچولو خوش اومدین
♡اجوما باز تو داری باهام رسمی صحبت میکنی؟
*خانوم ببخشید اما الان پدر و مادرتون اینجا هستن نمیتونم باهاتون دوستانه صحبت کنم لطفا منو ببخشید
♡عاا آجوما لطفا این حرفو نزن
با حرفام آجوما یکم آروم شد رفتم سمت یخچال و خمیر آماده رو برداشتم راستش قبل از اینکه برسیم نیویورک به آجوما زنگ زدم و گفتم ک امروز میخوام برای مامانبزرگ یه عصرونه خوشمزه درست کنم پس اونم خمیرو برای درست کردن کروسان های شکلاتی آماده کرده بود
خمیر و شکلات صبحانه رو از توی یخچال برداشتم
من و آجوما تقسیم کار کردیم من شکلات صبحانه میزارم وسط خمیر و اون میپیچونتشون
حس میکردم آجوما مامان سوم منه آخه بعد از مامان خودم و مامانبزرگم اون رتبه سوم رو داشت
با آجوما مشغول درست کردن کروسان بودی ک جه یون اومد
(جه یون برادر جه هوآ هست ۳ سالشه و عاشق کارتون باب اسفنجیه و پاتریکو بیشتر از شخصیت های موجود دوست داره)
(علامت جه یون •)
•شلام آجوما
^سلام پسرم
•شیطولی؟
^من خوبم پسرم تو خوبی؟
•آله منم خوبم
•اجی جه هوآ
♡جانم جه یون؟ چیزی میخوای؟
•اووم من شیل موژ میخوام
♡قربون اون حرف زدنت شم اخه داداشی
•*خندیدن*
♡باشه داداشی الان برات درستش میکنم
۵.۵k
۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.