*وقتی بدون لباس تو رو میبینه*👀
*وقتی بدون لباس تو رو میبینه*👀
وقتی قرارداد رو بستیم بلند شد و خداحافظی کرد
وقتی خارج شد دیگه نمیتونستم
ا/ت:وایییییییییی خدا چه کراشه جذابببببببب
ناینو:خانم
ا/ت:بله چیشده
ناینو:تا حالا انقدر خوشحال ندیده بودمتون
وقتی فهمیدم چی شده......دوباره سرد شدم
ا/ت:هیچ به شما ربطی نداره
ناینو:برای مسئله کاری یه مدتی یه نفر میاد پیش شما بمونه
ا/ت:چرا اونوقت؟
ناینو:رئیس شرکت***میمونه باید باهم کارهای شرکتتون رو انجام بدین
ا/ت:باشه حالا برو
ناینو:با اجازه خانم
*شب*
تو خونه بودم داشتم تلویزیون نگاه میکردم که زنگ خونه خورد رفتم و در رو باز کردم
جیهوپ:سلام مزاحم که نشدم
ا/ت:.....نه نه اصلا بفرمایید
.................
ا/ت:گشنت نیست؟
جیهوپ:نه من زود میخوابم پس شب بخیر
ا/ت:اکی شب بخیر
منم خسته بودم پس رفتم تو اتاقم و روی تخت دراز کشیدم و کم کم خوابم برد
*صبح*
از خواب بیدار شدم و بلند شدم و رفتم حموم
*از دید جیهوپ*
وقتی تو شرکت دیدمش انگار قلبم نمیزد خیلی خوشگل بود پس سعی کردم یه بهونه جور کنم تا برم پیشش از روی تخت بلند شدم و کار های لازم رو کردم رفتم پایین ا/ت نبود بیخیال شدم رفتم آشپز خونه تا صبحانه درست کنم
وقتی قرارداد رو بستیم بلند شد و خداحافظی کرد
وقتی خارج شد دیگه نمیتونستم
ا/ت:وایییییییییی خدا چه کراشه جذابببببببب
ناینو:خانم
ا/ت:بله چیشده
ناینو:تا حالا انقدر خوشحال ندیده بودمتون
وقتی فهمیدم چی شده......دوباره سرد شدم
ا/ت:هیچ به شما ربطی نداره
ناینو:برای مسئله کاری یه مدتی یه نفر میاد پیش شما بمونه
ا/ت:چرا اونوقت؟
ناینو:رئیس شرکت***میمونه باید باهم کارهای شرکتتون رو انجام بدین
ا/ت:باشه حالا برو
ناینو:با اجازه خانم
*شب*
تو خونه بودم داشتم تلویزیون نگاه میکردم که زنگ خونه خورد رفتم و در رو باز کردم
جیهوپ:سلام مزاحم که نشدم
ا/ت:.....نه نه اصلا بفرمایید
.................
ا/ت:گشنت نیست؟
جیهوپ:نه من زود میخوابم پس شب بخیر
ا/ت:اکی شب بخیر
منم خسته بودم پس رفتم تو اتاقم و روی تخت دراز کشیدم و کم کم خوابم برد
*صبح*
از خواب بیدار شدم و بلند شدم و رفتم حموم
*از دید جیهوپ*
وقتی تو شرکت دیدمش انگار قلبم نمیزد خیلی خوشگل بود پس سعی کردم یه بهونه جور کنم تا برم پیشش از روی تخت بلند شدم و کار های لازم رو کردم رفتم پایین ا/ت نبود بیخیال شدم رفتم آشپز خونه تا صبحانه درست کنم
۱۸.۸k
۰۳ خرداد ۱۴۰۲