پارت چهل دو غریبه آشنا
#پارت_چهل_دو #غریبه_آشنا
پارت سی و چهارم
ئونسو
صبح بچه ها خواستن برن برنامه ریزی کنن برای کنسرت ها،من نرفتم باهاشون از بکهیون خواستم ک بمونم خونه و به کارای نصفه و نیمه ام برسم، اونم گفت ک زودی میاد تا تنها نمونم...داشتم وسایل رو میز رو مرتب میکردم ک یکی در اتاق رو زد همه ک رفته بودن
+بفرماییدد
سهون:ئونسو جان میشه بیام داخل
+آره بیا چرا نرفتی باهاشون،بیا بشین
-میخواستم باهات درمورد یه چیزی صحبت کنم
رفتم دوتا لیوان نسکافه آوردم دادم یکی رو بهش و نشستم رو صندلی
+خب میشنوم،حقیقتش خودم احساس کرده بودم یکم تو خودتی
-آره راستش من یه مشکلی برام پیش اومده
+اوم چه مشکلی
-راستش،راستش من چند وقتی میشه ک شبا ک همه خوابن من...ممن آخر شب از خوابگاه میرم بیرون
+برای چی آخه؟
-خب آخه دلم میخواست راحت برای خودم بچرخم وقتی ک نه کسی هست ک بشناسه منو نه کسی هست ازم عکس بگیره،نه خبر نگاری هست نه دوربینی اما...
+اما چی؟
کاری از نویسنده گروه:@forough_wolf
#exo #exo_my_planet #Gharibeh_ashena
پارت سی و چهارم
ئونسو
صبح بچه ها خواستن برن برنامه ریزی کنن برای کنسرت ها،من نرفتم باهاشون از بکهیون خواستم ک بمونم خونه و به کارای نصفه و نیمه ام برسم، اونم گفت ک زودی میاد تا تنها نمونم...داشتم وسایل رو میز رو مرتب میکردم ک یکی در اتاق رو زد همه ک رفته بودن
+بفرماییدد
سهون:ئونسو جان میشه بیام داخل
+آره بیا چرا نرفتی باهاشون،بیا بشین
-میخواستم باهات درمورد یه چیزی صحبت کنم
رفتم دوتا لیوان نسکافه آوردم دادم یکی رو بهش و نشستم رو صندلی
+خب میشنوم،حقیقتش خودم احساس کرده بودم یکم تو خودتی
-آره راستش من یه مشکلی برام پیش اومده
+اوم چه مشکلی
-راستش،راستش من چند وقتی میشه ک شبا ک همه خوابن من...ممن آخر شب از خوابگاه میرم بیرون
+برای چی آخه؟
-خب آخه دلم میخواست راحت برای خودم بچرخم وقتی ک نه کسی هست ک بشناسه منو نه کسی هست ازم عکس بگیره،نه خبر نگاری هست نه دوربینی اما...
+اما چی؟
کاری از نویسنده گروه:@forough_wolf
#exo #exo_my_planet #Gharibeh_ashena
۵.۱k
۰۶ مرداد ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.