فیک جونگ کوک
#فیک_جونگ_کوک
پارت 4
سولان : وای اینجارو ازین آبمیوه ها
جونگ کوک : ببخشید خانوم....عه سولان؟
سولان : ( قرمز میشه.) جونگ کوک؟ سلام
جونگ کوک : از دیدنتون خوشحال شدم
سولان : منم همینطور
جونگ کوک : فکر نمیکردم اینجا ببینمتون
سولان : اینجا نزدیک ترین فروشگاه به عمارت ما بود برای همین اومدم اینجا
جونگ کوک : من اینجارو خیلی دوست دارم برای همین میام
اسم پدر بزرگ من اسمشه برای همین
سولان : بله
جونگ کوک : میتونم شماره شمارو داشته باشم؟
سولان : چ..چرا؟
جونگ کوک : همینجوری میخوام داشته باشمش
سولان : بله بفرمایید بنویسید **********
جونگ کوک : خیلی ممنون.... خدانگهدار
( جونگ کوک میره.)
سولان : وای خدا سکته کردم
( شب مراسم.)
جنی :سولان زودباش بیا بریم دیر شد
سولان : الان میام دیگه
جیسو : باشه
سولان : ( گوشیش زنگ میخوره) این کیه؟......الو؟ سلام شما؟
جونگ کوک : جونگ کوک هستم
سولان : آ...جونگ کوک شمایید؟ ببخشید نشناختم
جونگ کوک : مشکلی نیست
زنگ زدم ببینم خوبی یا نه
سولان : خوبم مرسی
جونگ کوک : عالیه
سولان : مرسی
جونگ کوک : برای مراسم عالی باش
سولان :حتما چشم
جونگ کوک : فایتینگ
رزي : از کی تاحالا شماره جونگ کوک رو داری خانوم؟
جنی :باورم نمیشه قرار میزارین؟
سولان :معلومه که نه
تو فروشگاه دیدمش گفت شماره تو بده منم دادم
لیسا : تو گفتی و ما؟
جیسو : باور کردیم ( خنده )
سولان : اصلا باور نکیند
( مراسم موقعیت اجرای بلک پینک )
سولان : توی ذهنش : وقتی پارتم تموم شد متوجه نگاه ها و هیجان جونگ کوک شدم جوری شدم که خجالت کشیدم
اما به روی خودم نیاوردم و اجرارو به آخر رسوندیم
( همه و جونگ کوک با هیجان دست میزنند)
ویو نویسنده
بعد اجرا سولان جلوی جونگ کوک روی یکی از صندلی ها نشسته بود
ویو جونگ کوک
جونگ کوک : آخه این دختر چرا انقد خوشگله؟
انگار واقعا عاشقش شدم دارم دیوونش میشم
تهیونگ : جونگ کوک چرا اینجوری به سولان نگاه میکنی؟......
لطفا حمایت کنید و اگه دوست دارید پارت بعدی بزارم زیر کامنت بگین
پارت 4
سولان : وای اینجارو ازین آبمیوه ها
جونگ کوک : ببخشید خانوم....عه سولان؟
سولان : ( قرمز میشه.) جونگ کوک؟ سلام
جونگ کوک : از دیدنتون خوشحال شدم
سولان : منم همینطور
جونگ کوک : فکر نمیکردم اینجا ببینمتون
سولان : اینجا نزدیک ترین فروشگاه به عمارت ما بود برای همین اومدم اینجا
جونگ کوک : من اینجارو خیلی دوست دارم برای همین میام
اسم پدر بزرگ من اسمشه برای همین
سولان : بله
جونگ کوک : میتونم شماره شمارو داشته باشم؟
سولان : چ..چرا؟
جونگ کوک : همینجوری میخوام داشته باشمش
سولان : بله بفرمایید بنویسید **********
جونگ کوک : خیلی ممنون.... خدانگهدار
( جونگ کوک میره.)
سولان : وای خدا سکته کردم
( شب مراسم.)
جنی :سولان زودباش بیا بریم دیر شد
سولان : الان میام دیگه
جیسو : باشه
سولان : ( گوشیش زنگ میخوره) این کیه؟......الو؟ سلام شما؟
جونگ کوک : جونگ کوک هستم
سولان : آ...جونگ کوک شمایید؟ ببخشید نشناختم
جونگ کوک : مشکلی نیست
زنگ زدم ببینم خوبی یا نه
سولان : خوبم مرسی
جونگ کوک : عالیه
سولان : مرسی
جونگ کوک : برای مراسم عالی باش
سولان :حتما چشم
جونگ کوک : فایتینگ
رزي : از کی تاحالا شماره جونگ کوک رو داری خانوم؟
جنی :باورم نمیشه قرار میزارین؟
سولان :معلومه که نه
تو فروشگاه دیدمش گفت شماره تو بده منم دادم
لیسا : تو گفتی و ما؟
جیسو : باور کردیم ( خنده )
سولان : اصلا باور نکیند
( مراسم موقعیت اجرای بلک پینک )
سولان : توی ذهنش : وقتی پارتم تموم شد متوجه نگاه ها و هیجان جونگ کوک شدم جوری شدم که خجالت کشیدم
اما به روی خودم نیاوردم و اجرارو به آخر رسوندیم
( همه و جونگ کوک با هیجان دست میزنند)
ویو نویسنده
بعد اجرا سولان جلوی جونگ کوک روی یکی از صندلی ها نشسته بود
ویو جونگ کوک
جونگ کوک : آخه این دختر چرا انقد خوشگله؟
انگار واقعا عاشقش شدم دارم دیوونش میشم
تهیونگ : جونگ کوک چرا اینجوری به سولان نگاه میکنی؟......
لطفا حمایت کنید و اگه دوست دارید پارت بعدی بزارم زیر کامنت بگین
۸.۶k
۱۴ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.