کیمیاگر
#کیمیاگر
#قسمت_هفتم
✍🏻 فصل پنجم:
🕰 آفتاب طلایی، داشت می رسید به سقف آسمان...
⭐️ نور از شیشه های رنگی پنجره افتاده بود روی صورت یونس که از خواب بیدار شد.
✨ جای شلاق ها امروز بیشتر از دیروز می سوخت. آثار مشت، زیر چشم هایش را کاملا کبود کرده بود. لخته ای خون هنوز زیر بینی اش بود.
✨ از کوفتگی آن ضربات، به سختی تکان می خورد؛ بدنش خشک شده بود.
✨ ساریه صبحانه آماده کرده بود؛ شیر داغ بود و نان تازه. گفت:
⚪️ ارباب و بانو رفته اند دربار خليفه. خدا کند اتفاق بدی برایشان نیفتد.
⭐️ بعد در حالی که گرد و خاک های روی تاقچه ی زیر پنجره را فوت می کرد، گفت:
⚪️ خیلی وقت است که ارباب خلوت گزیده و از این اتفاق های ناگهانی وحشت دارد.
✨ ساریه برای یونس تعریف کرد که بعد از امام صادق علیه السلام چه بلایی سر جابر آمده و کارگزاران خلافت، اموالش را چگونه به تاراج برده اند.
⚪️ ارباب بزرگ ترین بازرگان مدینه بود؛ اما سال ها است که دیگر نتوانسته تجارت کند و به فقر و فلاکت افتاده. حالا هم تلاش می کند با چوب فروشی، روزگار بچرخاند.
⚪️ مادر نورا هم کنیز جابر بود. اصالتش از روم و قسطنتنیه بود. جابر او را با نورا که چهار ساله بود، خرید. از همان کودکی فرستادش به خانه امام صادق و نورا در آن جا بزرگ شد.
#یارب_به_فضل_واحسان_تغییرده_قضارا #و_أکثروا_الدعاء_بتعجیل_الفرج_فإن_ذلک_فرجکم #بخوان_دعای_فرج#فقط_حیدر_امیرالمومنین_است#حیا#حجاب#اللهم_لعن_سقیفه#اللهم_لعن_الجبت_و_الطاغوت #با_ادب_باشیم #صلوات #مناجات #زندگی_خوب #انتقام_سخت #رمضان #عکس_نوشته #بخون #تلنگر #مهدویت #فاطمیه #مذهبی #شهادت #شهدا #محرم #غدیر #ولایت #امامت #قرآن_کریم #برائت #تولی #ظهور #دعای_فرج #هنر_زندگی #اهل_بیت #ثقلین #رافصی#علمدار_نیامد #اربعین #زیارت #فرهنگی #تربیتی #ویسگون #نور #ظلمت #وحدت #حدیث #شبهه#ashura #ما_بیخیال_سیلی_مادر_نمیشویم #علی_علی
🆔@bagheban
#قسمت_هفتم
✍🏻 فصل پنجم:
🕰 آفتاب طلایی، داشت می رسید به سقف آسمان...
⭐️ نور از شیشه های رنگی پنجره افتاده بود روی صورت یونس که از خواب بیدار شد.
✨ جای شلاق ها امروز بیشتر از دیروز می سوخت. آثار مشت، زیر چشم هایش را کاملا کبود کرده بود. لخته ای خون هنوز زیر بینی اش بود.
✨ از کوفتگی آن ضربات، به سختی تکان می خورد؛ بدنش خشک شده بود.
✨ ساریه صبحانه آماده کرده بود؛ شیر داغ بود و نان تازه. گفت:
⚪️ ارباب و بانو رفته اند دربار خليفه. خدا کند اتفاق بدی برایشان نیفتد.
⭐️ بعد در حالی که گرد و خاک های روی تاقچه ی زیر پنجره را فوت می کرد، گفت:
⚪️ خیلی وقت است که ارباب خلوت گزیده و از این اتفاق های ناگهانی وحشت دارد.
✨ ساریه برای یونس تعریف کرد که بعد از امام صادق علیه السلام چه بلایی سر جابر آمده و کارگزاران خلافت، اموالش را چگونه به تاراج برده اند.
⚪️ ارباب بزرگ ترین بازرگان مدینه بود؛ اما سال ها است که دیگر نتوانسته تجارت کند و به فقر و فلاکت افتاده. حالا هم تلاش می کند با چوب فروشی، روزگار بچرخاند.
⚪️ مادر نورا هم کنیز جابر بود. اصالتش از روم و قسطنتنیه بود. جابر او را با نورا که چهار ساله بود، خرید. از همان کودکی فرستادش به خانه امام صادق و نورا در آن جا بزرگ شد.
#یارب_به_فضل_واحسان_تغییرده_قضارا #و_أکثروا_الدعاء_بتعجیل_الفرج_فإن_ذلک_فرجکم #بخوان_دعای_فرج#فقط_حیدر_امیرالمومنین_است#حیا#حجاب#اللهم_لعن_سقیفه#اللهم_لعن_الجبت_و_الطاغوت #با_ادب_باشیم #صلوات #مناجات #زندگی_خوب #انتقام_سخت #رمضان #عکس_نوشته #بخون #تلنگر #مهدویت #فاطمیه #مذهبی #شهادت #شهدا #محرم #غدیر #ولایت #امامت #قرآن_کریم #برائت #تولی #ظهور #دعای_فرج #هنر_زندگی #اهل_بیت #ثقلین #رافصی#علمدار_نیامد #اربعین #زیارت #فرهنگی #تربیتی #ویسگون #نور #ظلمت #وحدت #حدیث #شبهه#ashura #ما_بیخیال_سیلی_مادر_نمیشویم #علی_علی
🆔@bagheban
۳۲.۴k
۰۱ آذر ۱۴۰۰
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.