داستان زندگی من پارت 11

ویو کوک

فلش بک ساعت 8
رفتم حموم و یه دوش گرفتم و لباسمو پوشیدم و علطر تلخم و زدم و سوار ماشین لامبور سیاه شدم و رفتم

ویو ا‌/ت

رفتم حموم لباسمو پوشیم (اسلاید دوم)
و آرایش ساده کردم و موهامو حالت دادم و عطری که عاشقشم که بوی توت فرنگی 🍓می داد و زدم و می خاستم سوار ماشین شم که با خودم گفتم بزار پیاده برم و از هوا لذت ببرم و شاید استرسم کم شد
تو راه که بودم یک ماشین لامبور مشکی جلوم وایساد و بوق زد خاستم برم دعوا و زدم به شیشه ی ماشینش که شیشه رو داد پایین با قیافه ی کوک مواجه شدم اولش تو شک بودم که گفت بیا سوار شو و سوار شدم و تو راه گفت من امشب باید برم آمریکا و ساعت 9:55 باید فرودگاه باشم پس می شه اینجا حرفتو بگی
ا/ت :با... شه
کوک:...
ا/ت:گفتی دوستم داری
کوک:خب
ا/ت:چشمامو و بستم و خیلی رسیع و بلند گفتم دوستت دارم باهام قرار بزار و حتی نگاش هم نکردم و از ماشین پیاده شدم که..

کوک :ا/تتتتت
ا/ت:......
کوک: عاشقتممم
ا/ت:منمممممم
و رفتم
دیدگاه ها (۸)

داستان زندگی من پارت 12

داستان زندگی من پارت 13

داستان زندگی من پارت 10

داستان زندگی من پارت 9

پارت ۷۴ فیک ازدواج مافیایی

ویو ا،ت صبح از خواب پاشدم رفتم دست و صورتمو شستم کارای لازم ...

پارت ۸۲ فیک ازدواج مافیایی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط