اسم پروانه ای که در تاریکی می سوزد

اسم پروانه ای که در تاریکی می سوزد
پارت ۳۳
(ویو نابی)

جونگ کوک: ولی اون موقع منم آمریکا بودم چطور تو رو ندیدم همراه یه جون
یکم مکث کردم
نابی: هوم........ نمی دونم شاید فرصت نشده چون من وقتی ۱۴ سالم بود برگشتم
جونگ کوک: میگم مگه بابات بزرگ ترین تاجر نبود پس چرا تو و یه جون از اون
پول استفاده نکردید
نابی: هوم وقتی خانواده ام فوت شد کل پول گوک مین کشید بالا و اهمق نصف پول داخل قمار و بار هدر داد بعد از رفتن گوک مین به زندان دوباره پول به من
رسید ولی منم استفاده نکردم
جونگ کوک: هوم ولی.....
خواست ادامه بده که پریدم وسط حرفش........
نابی: اومدیم بازی یا برای یاد آوری گذشته و دارایی.‌‌من
جونگ کوک: اوک بیا بازی کنیم ....‌‌... ولی بیا مسابقه بدیم
نابی : هوم......
جونگ کوک: شروع کنیم
شروع کردیم بازی کردن من خیلی سریع دنبال توپ می دویدم ولی از حق نگذریم
جونگ کوک هم خیلی خوب بود........۱۰ مین گذشت دو بار توپ من داخل سبد
انداخته بودم و جونگ کوک ۳ بار همه اش وسط بازی می خندید بهم ......
پسر رو مخ حدود ۳۰ مین گذشت ۶ بودم اون ۵ من خیلی جدی بازی می کردم
اون فقط می خندید......۱۰ مین دیگه گذشت که مساوی شده بودیم که فقط یک
ضرب مونده بود خیلی سریع دویدم توپ ازش قاپیدم که اونم با خنده رو مخی
توپ ازم قاپید....... وقتی داشت می خندید سریع توپ ازش گرفتم و انداختم
داخل سبد که یهو صدای دادش اومد
جونگ کوک: اخ افتادم پام .......نابی
رفتم سمتش رو زانو هام کنارش خم شدم....
خیلی ترسیدم من واقعا از همچین موقعیتی هایی به شدت می ترسم .....
نگاهی بهش کردم که با خنده رو مخی روی زمین خوابید و می خندید........
جونگ کوک: چقدر زود باور
نابی:....................
دیدگاه ها (۱۰)

اسم پروانه ای که در تاریکی می سوزد پارت ۳۴ (ویو نابی)واقعا ت...

اسم پروانه ای که در تاریکی می سوزد پارت ۳۵ (ویو جونگ کوک)از ...

اسم پروانه ای که در تاریکی می سوزد پارت ۳۲(ویو نابی)خواستم ا...

اسم پروانه ای که در تاریکی می سوزد ۳۱(ویو جونگ کوک)دیگه رسید...

رمان عشق و نفرت پارت ۱۲خلاصه رفتیم خونه ی مامان جونگ کوک سان...

𝑷𝒂𝒓𝒕 𝟓عشق مافیاویو بورامبا جیمین رفتم خونش فردا باید میرفتم ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط