پارت قبل رو توی کامنت این پارت گذاشتم
پارت قبل رو توی کامنت این پارت گذاشتم
love is a killer
s.²
p.¹⁶
ویو ات
( با دل درد بدی از خواب بیدار شدم دیدم تو بغل تهیونگم یهو تمام اتفاقات دیشب یادم اومد وات د فا.ک من دیشب چه گو.هی خوردم یعنی من من شتت ات تو چقدر احمقی نباید نوشیدنی میخوردی اه گوشیم رو از رو میز برداشتم ساعت ۱۰ بود وای مگه چند ساعت خوابیدم خاستم بلند شم که زیر دلم تیر کشید آخی گفتم که تهیونگ بیدار شد اه لعنتی )
- ات خوبی ( گیچ و خواب آلود )
خوبم فقط زیر دلم درد میکنه
- میخوای برم برات قرص بیارم
اوهوم فقط میتونی کمکم کنی بلند شم
ویو ات
( تهیونگ کمکم کرد بلند شم رفت wc بعد رفت پایین تو اینه خودم رو نگاه کردم گردنم همش کبود شده بود احتمالا جاش تا یه هفته بمونه موهام رو شونه زدم که تهیونگ اومد تو اتاق یه سینی دستش بود که غذا توش بود با یه لیوان آب گذاشت روی میز و گفت )
- قبل از اینکه قرص رو بخوری غذا بخور ( اومد کنار ات نشست و پیشونیش روبوسید ) واقعا ببخشید که الان باید برم سعی میکنم زودتر کارم رو تموم کنم و بیام باشه
باش( لبخند )
- من دیگه میرم( لبخند زد و بلند شد )
باشه مراقب خودت باش
- توهم همین طور خدافظ
بای بای
-( رفت )
ویو ات
( تهیونگ رفت منم غذا خوردم یه قرص خوردم و سعی کردم بخوابم گوشی رو برداشتم و توش گشتم که بلخره خوابم برد
• ساعت ⁴ بعد از ظهر •
با حس انگشتی روی گونم بیدار شدم دیدم تهیونگ بلند شدم چشمام رو مالیدم و خواب آلود گفتم )
کی اومدی
- چند دقیقه پیش
ساعت چنده
- خوابالو ساعت ⁴ بعد ار ظهر
یعنی من این همه خوابیدم
-( خندید ) تو چقدر کیوتی ( لپ ات رو کشید )
اخخ نکن دردم گرفت
- باشه راستی الان خوبی
اره خوبم
- امشب یه مهمونی دعوتیم توهم باید بیای
باشه ساعت چند
- ساعت ⁷ آماده باش میریم
باش
love is a killer
s.²
p.¹⁶
ویو ات
( با دل درد بدی از خواب بیدار شدم دیدم تو بغل تهیونگم یهو تمام اتفاقات دیشب یادم اومد وات د فا.ک من دیشب چه گو.هی خوردم یعنی من من شتت ات تو چقدر احمقی نباید نوشیدنی میخوردی اه گوشیم رو از رو میز برداشتم ساعت ۱۰ بود وای مگه چند ساعت خوابیدم خاستم بلند شم که زیر دلم تیر کشید آخی گفتم که تهیونگ بیدار شد اه لعنتی )
- ات خوبی ( گیچ و خواب آلود )
خوبم فقط زیر دلم درد میکنه
- میخوای برم برات قرص بیارم
اوهوم فقط میتونی کمکم کنی بلند شم
ویو ات
( تهیونگ کمکم کرد بلند شم رفت wc بعد رفت پایین تو اینه خودم رو نگاه کردم گردنم همش کبود شده بود احتمالا جاش تا یه هفته بمونه موهام رو شونه زدم که تهیونگ اومد تو اتاق یه سینی دستش بود که غذا توش بود با یه لیوان آب گذاشت روی میز و گفت )
- قبل از اینکه قرص رو بخوری غذا بخور ( اومد کنار ات نشست و پیشونیش روبوسید ) واقعا ببخشید که الان باید برم سعی میکنم زودتر کارم رو تموم کنم و بیام باشه
باش( لبخند )
- من دیگه میرم( لبخند زد و بلند شد )
باشه مراقب خودت باش
- توهم همین طور خدافظ
بای بای
-( رفت )
ویو ات
( تهیونگ رفت منم غذا خوردم یه قرص خوردم و سعی کردم بخوابم گوشی رو برداشتم و توش گشتم که بلخره خوابم برد
• ساعت ⁴ بعد از ظهر •
با حس انگشتی روی گونم بیدار شدم دیدم تهیونگ بلند شدم چشمام رو مالیدم و خواب آلود گفتم )
کی اومدی
- چند دقیقه پیش
ساعت چنده
- خوابالو ساعت ⁴ بعد ار ظهر
یعنی من این همه خوابیدم
-( خندید ) تو چقدر کیوتی ( لپ ات رو کشید )
اخخ نکن دردم گرفت
- باشه راستی الان خوبی
اره خوبم
- امشب یه مهمونی دعوتیم توهم باید بیای
باشه ساعت چند
- ساعت ⁷ آماده باش میریم
باش
۱۲.۱k
۰۶ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.