love is a killer
love is a killer
s.²
p.¹³
ویو تهیونگ
( رفتم بیرون دست ات رو کشیدم که یهو افتاد بغلم و گفت )
+ دوسم داری درسته
- از هر چیزی بیشتر
+ ممنون ( بی هوش شد )
ویو تهیونگ
( براید بغلش کردم بردمش تو ماشین گذاشتمش رو صندلی کمربند رو بستم رفتم نشستم سمت راننده و رانندگی کردم بعد چند مین رسیدیم خونه ات رو براید بغل کردم بردم داخل رفتم سمت اتاق و گذاشتمش روتخت پتو رو روش کشیدم بوسه ای به پیشونیش زدم و رفتم حموم اومدم بیرون یه لیوان آب خوردم و خوابیدم )
• صبح •
ویو ات
( با سردرد بدی از خواب بیدار شدم دیدم تهیونگ نیست نگاه به ساعت کردم شت ساعت ۱۰ بود مگه چند ساعت خوابیدم اخخ سرم چرا هیچی یادم نمیاد دیشب چی شد رفتم یه دوش گرفتم لباسم رو پوشیدم و رفتم پاین رفتم تو آشپز خونه دیدم اجوما داره غذا درس میکنه )
+ اجوماااااا( دوید و بغلش کرد )
~ ایگو ایگو فقط دو روز نبودم
+ دلم برات تنگ شده بود
~ منم دلم برات تنگ شده بود
+ راستی تهیونگ کجاست
~ تو اتاق کارشه الانم بیا سوپ ضد خماری برات درست کردم
+ مرسی اجوماااااا
ویو ات
( نشستم سوپ رو خوردم وایییی دست پخت اجوما فوق العاده ست تموم کردم دوباره از اجوما تشکر کردم دیدم یکی از خدمت کارا با یه فنجون قهوه داره میره سمت اتاق کار تهیونگ منم قهوه رو از دستش گرفتم و رفتن سمت اتاق کار تهیونگ در زدم که گفت بیا یو رفتم داخل عینک زده بود و داشت پرونده ها رو برسی میکرد اصلا حتی نگاهم نکرد قهوه رو گذاشتم رو میزش هنوز غرق در کارش بود که گفتم )
+ جناب کیم دیگه مارو نگاهم نمیکنی
- ( سرش رو اورد بالا و گفت ) ات بیدار شدی
+ اره
- خوبی سرت درد نمیکنه
+ نه خوبم
- خداروشکر درباره دیشب
+ دیشب چی شده یادم نمیاد
- چیز خاصی نیست ولش
+ اوم باشه من دیگه میرم به کارت برس
- باشه ( لبخند مستطیلی )
ویو ات
( وای خدا این چنگدره کیوته با این لبخندش عرر از اتاق اومدم بیرون رفتم گوشیم رو برداشتم رو کاناپه لم دادم به تاریخ توجه کردم شت امروز تولدمه یعنی تهیونگ میخواد سوپرایزم کنه نمیدونم )
ویو تهیونگ
( امروز تولد ات بود قرار بود سوپرایزش کنم که توی شرکت یه مشکلی به وجود آمده بود آماده شدم رفتم پایین از ات خدافظی کردم و رفتم شرکت )
• شب ساعت ⁷ •
ویو ات
( ساعت هفت بودم رفتم یه لباس قشنگ پوشیدم یه آرایش ملایم کردم و نشستم رو تخت و منتظر موندم )
وبو تهیونگ
( کارم بیشتز از انتظارم طول کشید از شرکت اومدم بیرون یه دسته گل رز قرمز گرفتم لعد به کیک هم گرفتم تو راه بودم میخواستم برم خونه که یکی از شریکام زنگ زد جواب دادم )
ادامش تو کامنتا
s.²
p.¹³
ویو تهیونگ
( رفتم بیرون دست ات رو کشیدم که یهو افتاد بغلم و گفت )
+ دوسم داری درسته
- از هر چیزی بیشتر
+ ممنون ( بی هوش شد )
ویو تهیونگ
( براید بغلش کردم بردمش تو ماشین گذاشتمش رو صندلی کمربند رو بستم رفتم نشستم سمت راننده و رانندگی کردم بعد چند مین رسیدیم خونه ات رو براید بغل کردم بردم داخل رفتم سمت اتاق و گذاشتمش روتخت پتو رو روش کشیدم بوسه ای به پیشونیش زدم و رفتم حموم اومدم بیرون یه لیوان آب خوردم و خوابیدم )
• صبح •
ویو ات
( با سردرد بدی از خواب بیدار شدم دیدم تهیونگ نیست نگاه به ساعت کردم شت ساعت ۱۰ بود مگه چند ساعت خوابیدم اخخ سرم چرا هیچی یادم نمیاد دیشب چی شد رفتم یه دوش گرفتم لباسم رو پوشیدم و رفتم پاین رفتم تو آشپز خونه دیدم اجوما داره غذا درس میکنه )
+ اجوماااااا( دوید و بغلش کرد )
~ ایگو ایگو فقط دو روز نبودم
+ دلم برات تنگ شده بود
~ منم دلم برات تنگ شده بود
+ راستی تهیونگ کجاست
~ تو اتاق کارشه الانم بیا سوپ ضد خماری برات درست کردم
+ مرسی اجوماااااا
ویو ات
( نشستم سوپ رو خوردم وایییی دست پخت اجوما فوق العاده ست تموم کردم دوباره از اجوما تشکر کردم دیدم یکی از خدمت کارا با یه فنجون قهوه داره میره سمت اتاق کار تهیونگ منم قهوه رو از دستش گرفتم و رفتن سمت اتاق کار تهیونگ در زدم که گفت بیا یو رفتم داخل عینک زده بود و داشت پرونده ها رو برسی میکرد اصلا حتی نگاهم نکرد قهوه رو گذاشتم رو میزش هنوز غرق در کارش بود که گفتم )
+ جناب کیم دیگه مارو نگاهم نمیکنی
- ( سرش رو اورد بالا و گفت ) ات بیدار شدی
+ اره
- خوبی سرت درد نمیکنه
+ نه خوبم
- خداروشکر درباره دیشب
+ دیشب چی شده یادم نمیاد
- چیز خاصی نیست ولش
+ اوم باشه من دیگه میرم به کارت برس
- باشه ( لبخند مستطیلی )
ویو ات
( وای خدا این چنگدره کیوته با این لبخندش عرر از اتاق اومدم بیرون رفتم گوشیم رو برداشتم رو کاناپه لم دادم به تاریخ توجه کردم شت امروز تولدمه یعنی تهیونگ میخواد سوپرایزم کنه نمیدونم )
ویو تهیونگ
( امروز تولد ات بود قرار بود سوپرایزش کنم که توی شرکت یه مشکلی به وجود آمده بود آماده شدم رفتم پایین از ات خدافظی کردم و رفتم شرکت )
• شب ساعت ⁷ •
ویو ات
( ساعت هفت بودم رفتم یه لباس قشنگ پوشیدم یه آرایش ملایم کردم و نشستم رو تخت و منتظر موندم )
وبو تهیونگ
( کارم بیشتز از انتظارم طول کشید از شرکت اومدم بیرون یه دسته گل رز قرمز گرفتم لعد به کیک هم گرفتم تو راه بودم میخواستم برم خونه که یکی از شریکام زنگ زد جواب دادم )
ادامش تو کامنتا
۲۹.۵k
۰۲ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.