عزیز جانم
عزیز جانم
صحبتم باتوست!
باتویی که آمدی مرا اهلی خودت کردی و روزی نمیدانم هوای چه کسی به سرت زد که رفتی!
راستش نمیخواهم برنجانمت!
آدم که به غمِ عزیزش راضی نیست!
اما باید بگویم که بدانی...
باید بگویم که خالی شوم!
راستش از وقتی وارد زندگی ام شده ای همه چیز را به هم ریخته ای...
از حال و احوالم گرفته تا خورد و خوراکم را...
نمیخواهم بگویم برگرد...
نمیخواهم بگویم کاش هیچوقت نمیدیدمت
نمیخواهم بپرسم چرا...
هیچ توضیحی نمیخواهم!
فقط برایم کاری کن!
کاری کن که لااقل
بتوانم زندگیِ بعد از تو را زندگی کنم...
صحبتم باتوست!
باتویی که آمدی مرا اهلی خودت کردی و روزی نمیدانم هوای چه کسی به سرت زد که رفتی!
راستش نمیخواهم برنجانمت!
آدم که به غمِ عزیزش راضی نیست!
اما باید بگویم که بدانی...
باید بگویم که خالی شوم!
راستش از وقتی وارد زندگی ام شده ای همه چیز را به هم ریخته ای...
از حال و احوالم گرفته تا خورد و خوراکم را...
نمیخواهم بگویم برگرد...
نمیخواهم بگویم کاش هیچوقت نمیدیدمت
نمیخواهم بپرسم چرا...
هیچ توضیحی نمیخواهم!
فقط برایم کاری کن!
کاری کن که لااقل
بتوانم زندگیِ بعد از تو را زندگی کنم...
- ۱.۰k
- ۰۳ بهمن ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۷)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط