گفتی خوب فکرهایت را کرده ای

[گفتی خوب فکرهایت را کرده ای،
گفتی رفتنت به نفع هر دوی ما است،
گفتی ادامه دادن عین دیوانگی است،
و ندانستی آن کس که وقتی، از لب های خندان تو می‌شنید: "تو دیییییووووونه ای به خدا" تا همیشه دیوانه خواهد ماند؛
فقط شکل دیوانگی کردنش فرق می‌کند.
وقتی بودی ساعت چهار صبح زنگ می‌زد تا صدای خواب آلودت را ضبط کند و فردا وقتی سرِ کلاس هستی برایت بفرستد. و تو در جوابش پیام بدهی ددددیییییوووووننننهههههه.

حالا که نیستی ساعت چهار صبح همان صدای ضبط شده را برای خودش پخش می‌کند و زار زار اشک می‌ریزد.

نه! خودت را گول نزن. تو دیوانگی ام را درمان نکردی، فقط آن را از شاد ترین حالت ممکن، به غمی تلخ تغییر دادی.]
دیدگاه ها (۴)

[دلم جاده چالوس میخواهد و دریا!! ...تو باشیُ و دست هایت و عص...

بابام میگه چیکار میکنی سرت همش تو گوشیه؟گفتم: کار صادرات و و...

الان گوشیم رو خاموش کردم رفتم نشستم تو پذیرایی در جوار خانوا...

# پارت ۶ خواهر و برادر رزمیکار:صبحی که آرام نمی‌خواست بیدار ...

قهوه های جاویدان ☕ قسمت ۹ از آخرین باری که با او دعوا کرده ب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط