رز وحشی Part:²
رز وحشی Part:²
"یک ساعت بعد"
راوی ویو
با صدای تق تق در از خواب بیدار میشود
چند بار پلک میزند و به فرد پشت در اجازه ورود میدهد
دختر بعد از مکثی وارد اتاق میشود
سمت میزش می رود
- کاری که گفتید انجام شد
سرش را بالا میگیرد
- اوه خوبه!
از جایش بلند میشود و کش و قوسی به بدنش میدهد
- خب.. محموله هام چیشد؟
دختر به سمتش بر میگردد
- اونا هم برگشتن سر جای اصلی خودشون
لبخندی میزند
- خب عالیه! آفرین کارتون خوب بود
دختر لبخندی میزند
- وظیفه بود
بشکنی میزند
- چطوره بریم رستوران و جشن بگیریم هوم؟
دختر تعجب میکند ولی بعد همراه با لبخند دلنشین اش به او نگاه میکند
- حتما!
او هم متقابل لبخند میزند
کت بلند مشکی رنگش را بر میدارد و میپوشد
به سمت دختر بر میگردد
-خب بیا بریم
دستانش را درون جیب های کتش فرو میبرد و از اتاق خارج میشود دختر هم دنبال اون میرود
- بیا با ماشین من میریم
با هم سوار ماشین بی ام و سری ۷ او میشوند و راه می افتند
همانجور که عینکش را میزد لب باز کرد
- خب چه رستورانی و پیشنهاد میدی؟
دختر کمی فکر میکند و در نهایت جواب میدهد
- خب به نظرم رستوران میونگدانگ کیوجا
سری تکان میدهد
- اوم خوبه پس میریم همونجا
فرمون را کج میکند و به طرف مقصد میراند
"یک ربع بعد"
در جای مشخصی ماشین را پارک میکند و پیاده میشوند
عینکش را روی صورتش درست میکند و به سمت رستوران میروند
دنج ترین جا را انتخاب میکند
- بیا اونجا بشینیم دنج و دور از دسترس!
دختر سری به نشانه تایید تکان میدهد
به سمت جای مورد نظر میروند و مینشینند
عینکش را بر میدارد و روی میز میگذارد
پس از مکثی گارسون به سمت آنها میرود
- خیلی خوش آمدید.. چی میل دارید؟
دختر سمت او بر میگردد
- از هر غذایی که خیلی خوبه برامون بیارید
گارسون لبخندی میزند و سر تکان میدهد
- بله چشم حتما
وقتی که دور شد
دوباره بر می گردد سمت دختر رو به رویش
- اوه راستی پس جیمین کجاست؟
حواسش میرود سمت او
- گفت جایی کار داره و دیر میاد
سری تکان میدهد و مشغول نگاه کردن رستوران میشود
بعد از یک ربع غذا هایشان را آوردند
- نوش جان
تشکر میکنند و گارسون ها دور میشوند
چاپستیک را بر میدارد و آن را در دستانش قرار میدهد
- خب بیا شروع کنیم
دختر لبخندی میزند و شروع به خوردن میکنند
لیوان هایشان را پر میکند
- خب بیا به سلامتی موفقیتمون بخوریم!
لیوان هایشان را به هم میزنند و باهم میگویند
- به سلامتی!
"یک ساعت بعد"
از رستوران خارج میشوند
خود را به او میرساند
- بر میگردی سازمان؟
همانجور که بهسمت ماشین میرفت جوابش را میدهد
- نه میرم خونه
تو هم برو خونه خسته شدی
اهومی زیر لب میگوید و سوار میشود
"نیم ساعت بعد"
رو به روی خونه اش نگه میدارد
- خوش گذشت ازت ممنونم باهام اومدی
لبخندی میزند
- به من هم خوش گذشت از تو ممنون که دعوتم کردی
او هم لبخند میزند
- قابلت را نداشت
چشمکی میزند و پیاده میشود
- خدافظ تا فردا
سر تکان میدهد و با زدن تک بوق از او دور میشود..
به سمت عمارت خود میرود و پس از ربع دقیقه ای میرسد
ماشین را درون پارکینگ پارک میکند و با برداشتن کیفش از ماشین پیاده میشود و به سمت خانه میرود
یکراست به سمت اتاقش میرود
کتش را آویزون میکند و کیفش را روی میزش قرار میدهد
لباس هایش را عوض میکند و خود را به تخت میرساند
چشم هایش را میبندد و با خیالی آسوده پس از چند روز بی خوابی، به خوابی فرو میرود..
_________________
سلامم کیوتامم چطوریدد؟؟
پارت جدید خدمتتون🥺💗
بخاطر تاخیر متاسفم نتونستم بزارم
لایک و کامنت یادتون نره🥰
"یک ساعت بعد"
راوی ویو
با صدای تق تق در از خواب بیدار میشود
چند بار پلک میزند و به فرد پشت در اجازه ورود میدهد
دختر بعد از مکثی وارد اتاق میشود
سمت میزش می رود
- کاری که گفتید انجام شد
سرش را بالا میگیرد
- اوه خوبه!
از جایش بلند میشود و کش و قوسی به بدنش میدهد
- خب.. محموله هام چیشد؟
دختر به سمتش بر میگردد
- اونا هم برگشتن سر جای اصلی خودشون
لبخندی میزند
- خب عالیه! آفرین کارتون خوب بود
دختر لبخندی میزند
- وظیفه بود
بشکنی میزند
- چطوره بریم رستوران و جشن بگیریم هوم؟
دختر تعجب میکند ولی بعد همراه با لبخند دلنشین اش به او نگاه میکند
- حتما!
او هم متقابل لبخند میزند
کت بلند مشکی رنگش را بر میدارد و میپوشد
به سمت دختر بر میگردد
-خب بیا بریم
دستانش را درون جیب های کتش فرو میبرد و از اتاق خارج میشود دختر هم دنبال اون میرود
- بیا با ماشین من میریم
با هم سوار ماشین بی ام و سری ۷ او میشوند و راه می افتند
همانجور که عینکش را میزد لب باز کرد
- خب چه رستورانی و پیشنهاد میدی؟
دختر کمی فکر میکند و در نهایت جواب میدهد
- خب به نظرم رستوران میونگدانگ کیوجا
سری تکان میدهد
- اوم خوبه پس میریم همونجا
فرمون را کج میکند و به طرف مقصد میراند
"یک ربع بعد"
در جای مشخصی ماشین را پارک میکند و پیاده میشوند
عینکش را روی صورتش درست میکند و به سمت رستوران میروند
دنج ترین جا را انتخاب میکند
- بیا اونجا بشینیم دنج و دور از دسترس!
دختر سری به نشانه تایید تکان میدهد
به سمت جای مورد نظر میروند و مینشینند
عینکش را بر میدارد و روی میز میگذارد
پس از مکثی گارسون به سمت آنها میرود
- خیلی خوش آمدید.. چی میل دارید؟
دختر سمت او بر میگردد
- از هر غذایی که خیلی خوبه برامون بیارید
گارسون لبخندی میزند و سر تکان میدهد
- بله چشم حتما
وقتی که دور شد
دوباره بر می گردد سمت دختر رو به رویش
- اوه راستی پس جیمین کجاست؟
حواسش میرود سمت او
- گفت جایی کار داره و دیر میاد
سری تکان میدهد و مشغول نگاه کردن رستوران میشود
بعد از یک ربع غذا هایشان را آوردند
- نوش جان
تشکر میکنند و گارسون ها دور میشوند
چاپستیک را بر میدارد و آن را در دستانش قرار میدهد
- خب بیا شروع کنیم
دختر لبخندی میزند و شروع به خوردن میکنند
لیوان هایشان را پر میکند
- خب بیا به سلامتی موفقیتمون بخوریم!
لیوان هایشان را به هم میزنند و باهم میگویند
- به سلامتی!
"یک ساعت بعد"
از رستوران خارج میشوند
خود را به او میرساند
- بر میگردی سازمان؟
همانجور که بهسمت ماشین میرفت جوابش را میدهد
- نه میرم خونه
تو هم برو خونه خسته شدی
اهومی زیر لب میگوید و سوار میشود
"نیم ساعت بعد"
رو به روی خونه اش نگه میدارد
- خوش گذشت ازت ممنونم باهام اومدی
لبخندی میزند
- به من هم خوش گذشت از تو ممنون که دعوتم کردی
او هم لبخند میزند
- قابلت را نداشت
چشمکی میزند و پیاده میشود
- خدافظ تا فردا
سر تکان میدهد و با زدن تک بوق از او دور میشود..
به سمت عمارت خود میرود و پس از ربع دقیقه ای میرسد
ماشین را درون پارکینگ پارک میکند و با برداشتن کیفش از ماشین پیاده میشود و به سمت خانه میرود
یکراست به سمت اتاقش میرود
کتش را آویزون میکند و کیفش را روی میزش قرار میدهد
لباس هایش را عوض میکند و خود را به تخت میرساند
چشم هایش را میبندد و با خیالی آسوده پس از چند روز بی خوابی، به خوابی فرو میرود..
_________________
سلامم کیوتامم چطوریدد؟؟
پارت جدید خدمتتون🥺💗
بخاطر تاخیر متاسفم نتونستم بزارم
لایک و کامنت یادتون نره🥰
۴.۴k
۲۶ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.