رز وحشی Part

رز وحشی Part:¹
راوی ویو
قدم هایش را محکم و استوار بر میداشت
صدای پاشنه کفشهایش توی سالن طنین انداز میشد
به اتاق مورد نظرش که رسید می ایستد
روی در اسم"اتاق شکنجه" حک شده بود
لباس هایش را مرتب می‌کند و در و باز می‌کند
اتاق تاریک و ساکت بود
چراغ را روشن می‌کند و سمت فردی که به صندلی بسته شده بود می‌رود
بالا سرش می‌ایستد و منتظر بهوش آمدنش می‌شود
طولی نمی‌کشد که فرد بهوش می آید و با دیدن اون از ترس رنگش میپرد
- اوه چه عجب بهوش اومدی!
انقدر ترسیده بود توان سخن گفتن نداشت
فرد رو به رویش می‌خندد و از او فاصله می‌گیرد و روی صندلی و مینشیند
- وای خدای من! از ترس رنگت پریده
البته حق هم داری در افتادن با من اشتباه بزرگی بود ایم جانگوو*جدی
-لط..فا بزار من بر..م
دوباره می‌خندد
- وای تو جدی خیلی بامزه ای!
نکنه فکر کردی میزارم بری هوم؟ به همین راحتی؟*پوزخند
-من... کاره ای نیستم... من.. بی تق..صیرم*ترسیده
عصبی از جایش بلند می‌شود
-دهنت و ببند.. کار خود عوضیت بود..
خودت تنهایی این کارو کردی
فکر کردی نمیدونم هانن؟؟*عصبی
به سمتش خیز بر می‌دارد و چونه اش را محکم می‌گیرد
- گوش کن ببین چی میگم ایم جانگوو اگر نگی محموله هام و چیکار کردی مطمئن باش یکاری میکنم به غلط کردن بیوفتی!*جدی و عصبی
مرد ترسیده به او زل زده بود
-با..شه میگم فقط خواهش میکنم من و نکش
لبخندی زد و چونش و را ول کرد
- آفرین حالا شد
زودباش بگو
- من کامیون محموله هارو دزدیدم و بردم به انبار خودم تو بوسان
الان جاشون امنه حاضرم قسم بخورم هنوز بهشون دست نزدم
رویش را بر می‌گرداند و به سمت در می‌رود
- خب خوبه
زود آدرس و بگو
- توی بوسان نزدیک کارخونه متروکه موتور سازی
دستگیره در را فشار می‌دهد
- حالا شد!
به بیرون می‌رود و در را میبند و در خودکار قفل می‌شود
با قدم های استوار به سمت اتاقش میرود

وارد اتاقش می‌شود
پسر و دختر رو به رویش نگران بهش زل زده بودند
لبخندی می‌زند
- نکنه من و دست کم گرفتید هوم؟
پسر و دختر نفس راحتی می‌کشند
- خب کجاست؟
به سمت میزش می‌رود و روی صندلی اش می‌نشیند و تکیه می‌دهد
- بوسان.. توی یکی از انبار هاش مخفی کرده
چیزی نمی‌گویند فقط سری تکان می‌دهند
رویش را سمت پسر می‌گیرد
- برو یسری از افراد و جمع کن و برو بوسان نزدیک کارخونه متروکه موتور سازی
پسر بلند می‌شود و سری تکان می‌دهد
- باشه فهمیدم
از اتاق خارج می‌شود
حالا روی صحبتش با دختر رو به رویش بود
- توهم برو اول به سوجون بگو یکم اون مرتیکه و شکنجه کنن بعدم توی بیابونی جایی ولش کنن
دختر هم بلند می‌شود و سمت در می‌رود
- بله چشم
اتاقش که خلوت شد سرش را روی میز میگزارد و چشم هایش را میبیندد...
______________________
خب پارت اول چطور بود کیوتام؟
لایک و کامنت یادتون نره لطفا🥰
دیدگاه ها (۱۲)

رز وحشی Part:²"یک ساعت بعد"راوی ویوبا صدای تق تق در از خواب ...

رز وحشی Part:³"موقعیت:شبزمان: ۸ شب"راوی ویودر خواب عمیقی بود...

فیک: رز وحشی"ما هیچ وقت نمیدونیم چه اتفاق هایی برامون رخ مید...

قلبم برای توست p:lastویو تهیونگنزدیکای غروب که همه کارا تموم...

عشق اغیشته به خون )پارت ۱۹۶بدون توجه به اطراف وارد شرکت شد د...

چپتر ۱۲ _ سایه انتقامکوهستان ساکت است. نه باد می وزد، نه جیر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط