رز وحشی Part:³
رز وحشی Part:³
"موقعیت:شب
زمان: ۸ شب"
راوی ویو
در خواب عمیقی بود که با صدای زنگ موبایلش از خواب میپرد.. خوابالود دنبال گوشی اش میگردد
پس از مکثی جواب میدهد
-بله؟
پشت خط شروع به حرف زدن میکند
- وای خداروشکر جواب دادی!
صاف مینشیند
- چیشده جیمین؟
صدایش مضطرب است
- اون پروژه بود.. که قرار بود هفته بعد عملیش کنیم
کلافه میشود
- میشه بری سر اصل مطلب؟
نفسی میکشد
-هوفف.. چجوری بگم.. لو رفت
شوکه میشود
پس از مکثی جدی میشود
- چجوری لو رفت* جدی
پسر پس از مکثی جواب میدهد
- آروم باش بیا سازمان تا بفهمی
بدون خداحافظی قطع کرد
سریع بلند میشود و تیپ دارک همیشگی اش را میزند
سوئیچ ماشینش را برمیدارد و راه می افتد
پس از یک ربع به سازمان میرسد
از ظاهرش معلوم بود که خیلی عصبی است و افکارش درهم بود
در اتاقش را با شدت باز میکند ک با افرادش رو به رو میشود
پسر به سمتش میرود
- آه رئیس بفرمایید بشینید
با همان حالت به سمت میزش می رود و مینشیند
به همه زل میزند و با صدای جدی به حرف می آید
- خب توضیح میخوام
پسر اول از همه شروع به حرف زدن میکند
- ما قرار بود که پروژه 47B و برای هفته بعد عملی کنیم.. امروز که داشتیم یسری جزئیات و چک میکردیم فهمیدیم که یه نفری که از قضا توی دستگاه ما کار میکرده و رفته و نقشه مارو به سازمان مقابل لو داده
او با فک منقبض به پسر خیره بود
دختری که کنار پسر نشسته بود ادامه میدهد
- وقتی که این قضیه و فهمیدیم متاسفانه اون جاسوس خودش و مخفی و کرده و آنقدر ماهره هیچ ردی از خودش به جا نزاشته! اما ما داریم تمام تلاشمون و میکنیم خانم..
حرفش را قطع میکند
- اون شخص کیه* جدی
همه به هم نگاه میکنند
اینبار با صدای بلندتری میگوید
- گفتم اون حرومزاده کیه* جدی و بلند
دختر با لب تاپ به سمت او میرود
- مین مینهو
به صفحه رو به رویش خیره میشود
از خشم رگ های پیشانی اش بیرون زده بود
خنده عصبی سر میدهد
- از کسی رکب خوردیم که فکرش و نمیکردم!
بلند میشود
-خب فعلا مرخصید.. همگی میرید و تمام تمرکزتون و میزارید رو پیدا کردن اون عوضی
همه اطاعت میکنن و از اتاق رییسشان خارج میشوند
به سمت پنجره میرود
- مین مینهو.. قسم میخورم پیدات میکنم و اونوقت که بهت نشون میدم من کیم!
_________________________
هلووو موچی هام☺️❤️ خوبید؟؟
شرمنده بخاطر تاخیر🤍
لایک و کامنت یادت نره کیوتی🥰
"موقعیت:شب
زمان: ۸ شب"
راوی ویو
در خواب عمیقی بود که با صدای زنگ موبایلش از خواب میپرد.. خوابالود دنبال گوشی اش میگردد
پس از مکثی جواب میدهد
-بله؟
پشت خط شروع به حرف زدن میکند
- وای خداروشکر جواب دادی!
صاف مینشیند
- چیشده جیمین؟
صدایش مضطرب است
- اون پروژه بود.. که قرار بود هفته بعد عملیش کنیم
کلافه میشود
- میشه بری سر اصل مطلب؟
نفسی میکشد
-هوفف.. چجوری بگم.. لو رفت
شوکه میشود
پس از مکثی جدی میشود
- چجوری لو رفت* جدی
پسر پس از مکثی جواب میدهد
- آروم باش بیا سازمان تا بفهمی
بدون خداحافظی قطع کرد
سریع بلند میشود و تیپ دارک همیشگی اش را میزند
سوئیچ ماشینش را برمیدارد و راه می افتد
پس از یک ربع به سازمان میرسد
از ظاهرش معلوم بود که خیلی عصبی است و افکارش درهم بود
در اتاقش را با شدت باز میکند ک با افرادش رو به رو میشود
پسر به سمتش میرود
- آه رئیس بفرمایید بشینید
با همان حالت به سمت میزش می رود و مینشیند
به همه زل میزند و با صدای جدی به حرف می آید
- خب توضیح میخوام
پسر اول از همه شروع به حرف زدن میکند
- ما قرار بود که پروژه 47B و برای هفته بعد عملی کنیم.. امروز که داشتیم یسری جزئیات و چک میکردیم فهمیدیم که یه نفری که از قضا توی دستگاه ما کار میکرده و رفته و نقشه مارو به سازمان مقابل لو داده
او با فک منقبض به پسر خیره بود
دختری که کنار پسر نشسته بود ادامه میدهد
- وقتی که این قضیه و فهمیدیم متاسفانه اون جاسوس خودش و مخفی و کرده و آنقدر ماهره هیچ ردی از خودش به جا نزاشته! اما ما داریم تمام تلاشمون و میکنیم خانم..
حرفش را قطع میکند
- اون شخص کیه* جدی
همه به هم نگاه میکنند
اینبار با صدای بلندتری میگوید
- گفتم اون حرومزاده کیه* جدی و بلند
دختر با لب تاپ به سمت او میرود
- مین مینهو
به صفحه رو به رویش خیره میشود
از خشم رگ های پیشانی اش بیرون زده بود
خنده عصبی سر میدهد
- از کسی رکب خوردیم که فکرش و نمیکردم!
بلند میشود
-خب فعلا مرخصید.. همگی میرید و تمام تمرکزتون و میزارید رو پیدا کردن اون عوضی
همه اطاعت میکنن و از اتاق رییسشان خارج میشوند
به سمت پنجره میرود
- مین مینهو.. قسم میخورم پیدات میکنم و اونوقت که بهت نشون میدم من کیم!
_________________________
هلووو موچی هام☺️❤️ خوبید؟؟
شرمنده بخاطر تاخیر🤍
لایک و کامنت یادت نره کیوتی🥰
۳.۱k
۰۸ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.