بالاخره

بالاخره


ات ویو
امروز تولد جینه و من نمیدونم واسش چی بگیرم
با جی هوپ که مشورت میکردیم به هیچ جا نرسیدیم:)😑
پس تصمیم گرفتیم باهم بیایم پاساژ
الانم اومدیم و میخوایم واسش یه چیزی بگیریم
جی هوپ گفت من واسش یه اینه قشنگ میگیرم(دیگه خودتون میدونید چرا)
منم که.....
هنوز نمیدونم🥲
اهااااااا
ات:هوبی
جی هوپ:جانم ات؟
ات:میدونم چی بگیرم
جی هوپ:چی؟چی میخوای بگیری؟
ات:بیا بریم بهت میگم
*فلش بک به شب موقع تولد
نامجون ویو
میدونستم جین ات رو دوست داره پس روز تولدش ات رو دعوت کردم
الان همه تو خونه جین منتظریم تا خودش بیاد
نامی:چراغا رو خاموش کنید ماشینشو دیدم
اومد تو ساکت
همه:.........
جین:وای خدا چقد خستم
صورت ورلد واید هندسامم چروک نشه یه وقت!!
هعیییییی
که همه چراغارو خاموش کردنو جین سوپرایز شد
وقتی ات رو دید یه لبخندی رو صورتش جوونه زد
جین:امروز تولدم بود واقعا؟
چه خوببببببب
نویسنده ویو
نویسنده گشادی دارید
تصور کنید اومد تولد گرفتن کیک رو خوردن الان وقت کادوهایی که همه گرفتنه
همه کادوشونو دادن رسید به ات
ات:خب راستش من نمیدونستم واست چی بگیرم اوپا
پس واست این ساعت رو گرفتم
جین:این خیلی قشنگه
اما میدونی یه کادوی بهتر میتونی بهم بدی
ات:چی؟هرچی باشه میدم
جین:خیلی وقته که عاشقت شدم
باهام قرار میزاری خانوم سول ات؟
ات:خب... خب
کوکی:گفتی هرچی باشه قبوله
ات:باشه قبوله(و رفت و جین رو بغل کرد)
ات ویو
راستش اجباریم نبود
خودمم عاشقش بودم:)
به خوبی و خوشی زندگی کردن و جین از ات خاستگاری کرد و ات هم قبول کرد و یه دختر خوشکل به دنیا آوردن


پایان
چطور بود؟
شبتون بخیر
❤️‍🩹
دیدگاه ها (۰)

فیک جدیددرخواستینام:گربه کوچولوی منشخصیت ها:پارک جیمین ۲۸ سا...

گربه کوچولوی منپارت اولات ویوبا مانی بدو بدو از دانشگاه داشت...

تک پارتی از ورلد واید هندسامنام:بالاخرهتعداد پارت:یکشخصیت ها...

عزیزترین مافیاپارت چهاردهم(پایان)یونگی ویواینجا چه خبره؟چرا ...

نام فیک: عشق مخفیPart: 54ویو جیمین*بعد از چند دقیقه نفسش جا ...

رمان عشق چیز خوبیه پارت ۸ وسایل رو چیدم که زنگ خونه خورد رفت...

نام فیک: عشق مخفیPart: 41ویو جیمین*دوساعت گذشت و بهوش اومد*ن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط