پارت اول زندگی با خون آشام جذاب من
#پارت_ اول _ زندگی با خون آشام جذاب من
ویو
من ا.ت هستم ۱۹سالمه توی بچگی یه تصادف رخ داد من مادرم از دست دادم یادم نمیره اون روز تولد من بود و من الان هر وقت که تولدم میاد یاد مادرم میفتم از تولدم دیگه متنفرم بگذریم الان کنار پدرم زندگی میکنم پدرم صاحب یه شرکت توی کره ست و من امروز میخوام برم پیش پدرم چون امشب یه مهمونی دعوتیم میرم که خبرش کنم همینکه داشتم به داخل شرکت میرفتم یه پسر خیلی جذاب دیدم ( جونکوک) چندثانیه نگاهش کردم و دوباره رومو برگشتوندم به منشی گفتم پدرم کجاست ( علامت منشی+ )( علامت ا.ت_)
+طبقه بالا هستن
_ ممنون
رفتم طبقه بالا و پدرمو دیدم گفتم
_ سلام بابا( علامت پدر*)
* سلام دخترم چرا اومدی؟
_خواستم بگم به ی مهمونی دعوت شدیم
* ساعت چند
_ ۸تا۱۰
* باشه تو برو خونه منتظرم بمون
_ خداحافظ
از شرکت اومدی بیرون روبه خونه راه افتادی دوباره اون پسرو دیدی که داره به سمت دفتر پدرت میره توم با خودت فکر کردی حتما کارمند شرکته توجهی نکردی و رفتی خونه
خوب بچه ها این از پارت اول امیدوارم خوشتون اومده باشه 😁اگه حمایت بشه ادامه رو میزارم
فردا پارت دوم میزارم
ویو
من ا.ت هستم ۱۹سالمه توی بچگی یه تصادف رخ داد من مادرم از دست دادم یادم نمیره اون روز تولد من بود و من الان هر وقت که تولدم میاد یاد مادرم میفتم از تولدم دیگه متنفرم بگذریم الان کنار پدرم زندگی میکنم پدرم صاحب یه شرکت توی کره ست و من امروز میخوام برم پیش پدرم چون امشب یه مهمونی دعوتیم میرم که خبرش کنم همینکه داشتم به داخل شرکت میرفتم یه پسر خیلی جذاب دیدم ( جونکوک) چندثانیه نگاهش کردم و دوباره رومو برگشتوندم به منشی گفتم پدرم کجاست ( علامت منشی+ )( علامت ا.ت_)
+طبقه بالا هستن
_ ممنون
رفتم طبقه بالا و پدرمو دیدم گفتم
_ سلام بابا( علامت پدر*)
* سلام دخترم چرا اومدی؟
_خواستم بگم به ی مهمونی دعوت شدیم
* ساعت چند
_ ۸تا۱۰
* باشه تو برو خونه منتظرم بمون
_ خداحافظ
از شرکت اومدی بیرون روبه خونه راه افتادی دوباره اون پسرو دیدی که داره به سمت دفتر پدرت میره توم با خودت فکر کردی حتما کارمند شرکته توجهی نکردی و رفتی خونه
خوب بچه ها این از پارت اول امیدوارم خوشتون اومده باشه 😁اگه حمایت بشه ادامه رو میزارم
فردا پارت دوم میزارم
- ۲.۶k
- ۱۶ اسفند ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط