فیک ستاره من(پارت 4)
فیک ستاره من(پارت 4)
*داشتیم میرفتیم که پام گیر کرد و داشتم میوفتادم که یه پسر خوش تیپ منو تو بغلش گرفت*
پسره: اوه مواظب باش پرنسس
ا. ت: اه م. ممنون
*ا. ت از بغل پسر امد بیرون*
یونا: اوووو خیلی جذابه
ا. ت: ارههه روش کراش زدم
جئونگ: اهه واقعا فک میکنین قشنگه
ا. ت: یااااااا جئونگ خیلی هم قشنگه
جئونگ* چشاشو میچرخونه*
یونا: یونو جوننن بریم عکس بگیریم
ا. ت: بیا بریممم
جئونگ: توروخدا ژست خوب بگیرید
ویو جیمین
وقتی دیدم پسره ا. ت رو تو بغلش گرفته مشت هامو تو دستم محکم گرفتم یه حس عجیبی داشتم فک کنم ح. حسادت نه نه من به اون دختره لاشی حیودی نمیکنم اصلا لیاقت حسودی منو نداره
تهیونگ: داداش گشنت نیست
جیمین: اره اره خیلی گشنمه برو جنگکوک رو از پیش دخترا جم کن بیارـ
تهیونگ: چشممم
*تهیونگ رفت جنگکوک رو جم کنه که خودشم داشت با دخترا لاس میزد*
جیمین:* محکم زد تو سرش*وای خدا خدا خداااا من چهههه گناهیییی کردمممم گیرررر اینااااا افتادممممم
*جیمین رفت موهای جنگکوک و تهیونگ رو کشید اورد یه سمت دیگه به هردوشون سیلی زد*
جیمین: اخه گاوا اخه لاشی ها هول ها توله سگااا منننن بههههه چههههه زبونیییییییی بگممممم نکنی این کارا ابرومو برین اههه من دیگه نمیکشم نمیگه نمیتونم
تهیونگ: شیر موز بخور اروم بشی
جیمین: واییییییییییییی منننن چرااا نمیمیرم (خدانکنه) ازززز دست ایننن توله سگا راحتتتتتت شممممم
مدیر: دخترا و پسرای گل لطفااااااا با اروم و نظم به سمت میز های که چیده شده بروید و مثل حیون حمله نکنی به غذا ها
جیمین: اگه اجازه یدید میخوام برم غذا کفت کنم یه دو دقیقه تنهاااا باشم نزدیکممم نیایییینن
جیمین داشت میرفت که.....
میدونم بد شدددد ببخشید
حمایت لطفا
*داشتیم میرفتیم که پام گیر کرد و داشتم میوفتادم که یه پسر خوش تیپ منو تو بغلش گرفت*
پسره: اوه مواظب باش پرنسس
ا. ت: اه م. ممنون
*ا. ت از بغل پسر امد بیرون*
یونا: اوووو خیلی جذابه
ا. ت: ارههه روش کراش زدم
جئونگ: اهه واقعا فک میکنین قشنگه
ا. ت: یااااااا جئونگ خیلی هم قشنگه
جئونگ* چشاشو میچرخونه*
یونا: یونو جوننن بریم عکس بگیریم
ا. ت: بیا بریممم
جئونگ: توروخدا ژست خوب بگیرید
ویو جیمین
وقتی دیدم پسره ا. ت رو تو بغلش گرفته مشت هامو تو دستم محکم گرفتم یه حس عجیبی داشتم فک کنم ح. حسادت نه نه من به اون دختره لاشی حیودی نمیکنم اصلا لیاقت حسودی منو نداره
تهیونگ: داداش گشنت نیست
جیمین: اره اره خیلی گشنمه برو جنگکوک رو از پیش دخترا جم کن بیارـ
تهیونگ: چشممم
*تهیونگ رفت جنگکوک رو جم کنه که خودشم داشت با دخترا لاس میزد*
جیمین:* محکم زد تو سرش*وای خدا خدا خداااا من چهههه گناهیییی کردمممم گیرررر اینااااا افتادممممم
*جیمین رفت موهای جنگکوک و تهیونگ رو کشید اورد یه سمت دیگه به هردوشون سیلی زد*
جیمین: اخه گاوا اخه لاشی ها هول ها توله سگااا منننن بههههه چههههه زبونیییییییی بگممممم نکنی این کارا ابرومو برین اههه من دیگه نمیکشم نمیگه نمیتونم
تهیونگ: شیر موز بخور اروم بشی
جیمین: واییییییییییییی منننن چرااا نمیمیرم (خدانکنه) ازززز دست ایننن توله سگا راحتتتتتت شممممم
مدیر: دخترا و پسرای گل لطفااااااا با اروم و نظم به سمت میز های که چیده شده بروید و مثل حیون حمله نکنی به غذا ها
جیمین: اگه اجازه یدید میخوام برم غذا کفت کنم یه دو دقیقه تنهاااا باشم نزدیکممم نیایییینن
جیمین داشت میرفت که.....
میدونم بد شدددد ببخشید
حمایت لطفا
۱۳.۱k
۰۱ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.