نه دیگه اصرار نکن به من بمون

نه دیگه اصرار نکن به من بمون
شایدهم فاصه خیلی بهتره
شایدهم جدا شدن غنیمته
تا که شأن عشقمون از بین نره
دیگه به حرمت اون خاطره ها
به زخمای تلخ من نمک نپاش
تو خودت روندی منو ای بی وفا
پس واسه برگشتنم نکن تلاش
مگه دل ساده ی شکستمو
ندیدی به عشق تو اسیر بود
چطوری اون همه احساس و وفا
رو دل سنگ تو بی تأثیر بود
ندیدی که اون نگاه عاشقم
واسه نیگه داشتن تو اصرار می کرد!!
نگفتی که اون همه رنج و جفا
دلمو ز عشقت بیزار می کنه!؟
گریزونه دلم از کلام عشق
گوشم از تکرار برگرد خسته ی
نگو برگرد که میون سینه ام
کاسه ای ز خون دل یخ بسته ی
نزا باز یادم بیاد کنار تو
روزگارم چقد بر من بد گذشت
عشق و وفای من و جفای تو
همه می دونن چطور از حد گذشت
جای زخمای تو رو توو قلب من
حتی گذشت زمان هم خوب نکرد
شبیه من حتی خاک کوچه رو
هیچ کسی اینجوری لگدکوب نکرد
دیگه دیره واسه پشیمون شدن
دیگه اون قلبی که عاشق بود شکست
دیگه بیرون رفته مهرت زدلم
عزم رفتن جای عشق تو نشست
اون همه مشقله هارو کنار زدم
تا میومدم صدات کنم ؛
دلم زیر پات می شکست

دلنواشته های تب دار / سعید
دیدگاه ها (۴)

انگاری از دنیای عشق فقط نصیب من غمه و واسه زخمهای دل من اشک ...

سکوت شب استاما در خرقه ی سکوترویاها در انتظارندای دختر صحرا...

از قــــــبل هم حدس مـــــی زد بلاخره می رود “رفـــــــتنــ...

مشو همنشین اون که چیزی از عشق نمیدونه اونی که تو رو فریب داد...

این دل ساده اگر مستحق بیزاریستعشق پیجیده تر از نقشه ی هر معم...

تقدیم به همه زندگیم:🌸🧿❤💕مثل رگبار ستاره رو تن خشک کویرهلحظه ...

مرا تو ای صنما در کنار باید و نیستچرا تو را نگه مهربار باید ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط