جونگکوک تو خودت میدونی تهیونگ چه آدم کثیفیه چرا جلوشو نگرفتیکمی داد
#𝐖𝐡𝐲_𝐡𝐢𝐦
𝐏𝐚𝐫𝐭:𝟕𝟎
جونگکوک: تو خودت میدونی تهیونگ چه آدم کثیفیه چرا جلوشو نگرفتی؟(کمی داد
مادربزرگ:من نمیتونستم جلوشو بگیرم چون به ضرر خودت تموم میشد.
جونگ کوک: میخوام به ضرر خودم تموم بشه ولی.......
مادربزرگ:ولی چی اون بمونه؟ بمونه که بفهمه تو و تهیونک هفت سال پیش باهاش چیکار کردین الان پیش تهیونگه وهیچ وقت تهیونگ زبون باز نمیکنه که بگه چطور پدر و مادر واقعیش رو کشت و نمیگه که تو چرا حافظشو پاک کردی چون میخواد اعتماد آنا رو نسبت به خودش جلب کنه و اگه الان پیش تو بود تهیونگ به هر طریقی که میدونست تمام حقیقت رو بهش میگفت الان هم باید رو نجات دادنش و تهیونگ رو تحویل پلیس دادن تمرکز کنیم.
بهتره این دادو بیداد هاتو بذاری کنار من موندم دختره بدبخت چطور پیش تو زندگی میکرده.
جونگ کوک:به جای این حرفا بگو چطوری نجاتش بدم؟
مادربزرگ: فعلا نباید کاری کنی.
جونگکوک: یعنی چی که نباید کاری که اگه اون عوضی دست به آنالی بزنه چی؟
مادربزرگ:چون میخواد اعتماد آنا رو نسبت به خودش جلب کنه همچنین کاری نمیکنه.
جونگ کوک:هوفففف الان کاری نکنیم حداقل بگو بعدا باید چیکار کنم.
مادربزرگ:اول باید مدرک جمع کنیم.
جونگ کوک:مدرک؟
مادربزرگ:آره مدرک.
مدرکی که مجرم بودن تهیونگ رو ثابت میکنه.
جونگکوک:باید چجوری.......
مادربزرگ: لازم نیست تو کاری کنی منشی پارک میتونه به خوبی مدرک جمع کنه.
وبعد با کمک پلیس میریم و........
&:میریم و خواهرمو نجات میدیم.
جونگکوک:تو دیگه کی هستی؟
&:مث اینکه منو یادت نمیاد آقای جئون.
جونگکوک: تو................
ادامه دارد.................∆
𝐏𝐚𝐫𝐭:𝟕𝟎
جونگکوک: تو خودت میدونی تهیونگ چه آدم کثیفیه چرا جلوشو نگرفتی؟(کمی داد
مادربزرگ:من نمیتونستم جلوشو بگیرم چون به ضرر خودت تموم میشد.
جونگ کوک: میخوام به ضرر خودم تموم بشه ولی.......
مادربزرگ:ولی چی اون بمونه؟ بمونه که بفهمه تو و تهیونک هفت سال پیش باهاش چیکار کردین الان پیش تهیونگه وهیچ وقت تهیونگ زبون باز نمیکنه که بگه چطور پدر و مادر واقعیش رو کشت و نمیگه که تو چرا حافظشو پاک کردی چون میخواد اعتماد آنا رو نسبت به خودش جلب کنه و اگه الان پیش تو بود تهیونگ به هر طریقی که میدونست تمام حقیقت رو بهش میگفت الان هم باید رو نجات دادنش و تهیونگ رو تحویل پلیس دادن تمرکز کنیم.
بهتره این دادو بیداد هاتو بذاری کنار من موندم دختره بدبخت چطور پیش تو زندگی میکرده.
جونگ کوک:به جای این حرفا بگو چطوری نجاتش بدم؟
مادربزرگ: فعلا نباید کاری کنی.
جونگکوک: یعنی چی که نباید کاری که اگه اون عوضی دست به آنالی بزنه چی؟
مادربزرگ:چون میخواد اعتماد آنا رو نسبت به خودش جلب کنه همچنین کاری نمیکنه.
جونگ کوک:هوفففف الان کاری نکنیم حداقل بگو بعدا باید چیکار کنم.
مادربزرگ:اول باید مدرک جمع کنیم.
جونگ کوک:مدرک؟
مادربزرگ:آره مدرک.
مدرکی که مجرم بودن تهیونگ رو ثابت میکنه.
جونگکوک:باید چجوری.......
مادربزرگ: لازم نیست تو کاری کنی منشی پارک میتونه به خوبی مدرک جمع کنه.
وبعد با کمک پلیس میریم و........
&:میریم و خواهرمو نجات میدیم.
جونگکوک:تو دیگه کی هستی؟
&:مث اینکه منو یادت نمیاد آقای جئون.
جونگکوک: تو................
ادامه دارد.................∆
- ۱۲.۸k
- ۰۴ آبان ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۸)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط