خون آشام من

خون آشام من


My vampire 🦇

Part 9

ویو ات
رفتم پایین که دیدیم چند نفر دیگه اومدن دارن حرف میزنن
کای: می‌خوایی با اون آدم کوچولوها چیکار کنیم
جیمین: اونا رو فراموش کن
جونگ وون: ولی اونا انسان هستن غذای همیشگی یادته چند تا انسان مثل اونا رو خوردیم
جونگ کوک: باشه باشه کافیه هر چی جیمین میگه گوش کنید
مینسو: من میرم بهشون سر بزنم
سریع با لارا رفتیم اتاق روی تخت نشستیم با ترس دستشو گرفتم در باز شد
مینسو: پس آدم کوچولوها شما هستین چقدر هم خوشگل و جذاب هستن
ات: اگه حرفت تموم شد میتونی بری
مینسو: اوووو‌ نگفته بودن اینقدر زبون درازی
ات: الان فهمیدی بهتر
مینسو: میتونم تو یه چند ثانیه تو رو بکشم می‌دونی
ات: نه عمت می‌دونه


..



ویو جیمین
یواشکی به حرفاشون گوش دادم ات بازم زبون درازی میکرد مینسو هم تهدیدش میکرد درو باز کردم
جیمین: مینسو حرفات تموم شد میتونی بری
مینسو: ولی
جیمین‌: گفتم برو
مینسو رفت قبل از رفتنش با نگاه های ترسناک به ات نگاه کرد
جیمین: خب دیدی میتونست تو رو بکشه ولی تو بازم زبون درازی می‌کنی
ات: پس چی جوجه رنگی
جیمین: چی
ات: جوجه رنگی دیگه تو جوجه رنگی هستی
جیمین: من جوجه نیستم
ات: میگم هستی
جیمین: نیستم
ات: هستی
جیمین: نیستم
ات: هستی
جیمین: بی‌تربیت لجباز
ات: می‌دونم افتخاره لازم نیست بگی 😌
جیمین: من با تو پیر میشم
ات: خوبه دیگه 😂
جیمین: من رفتم خدافظ
ات: بای بای 😂
جیمین: بی‌تربیت

ادامه‌ دارد‌...
دیدگاه ها (۰)

خون آشام من My vampire 🦇 Part 10ویو ات بهش نگاه کردم زبونمو ...

خون آشام من My vampire 🦇 Part 11ویو جیمین یهو سرمونو بالا گر...

خون آشام من My vampire 🦇 Part 8جیمین: میخوایی خون بخور لارا:...

خون آشام من My vampire 🦇 Part 7ویو ات با درد روی تخت نشستم ل...

دیدار اول ..

خون آشام من My vampire 🦇 part17ویو ات داشتیم دو تایی اتاق رو...

رمان عشق و نفرتپارت۳با هر قدمی که جونگ کوک میومد جلو ات میرف...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط