خون آشام من

خون آشام من

My vampire 🦇


Part 8



جیمین: میخوایی خون بخور
لارا: خفه شو بابا بمیرم هم نه
جیمین: زبون درازی
لارا: آره هستم
جیمین : یکم کم بیار
لارا: تو خوابت ببینی
جیمین : میتونم واقعیت کنم
لارا: برو بابا


..


ویو ات
بعد از عوض کردن لباسم رفتم پایین آشپزخانه
ات: نه تو آدم نیستی چرا درو نمیزنی
جیمین: من نمیدونستم
ات: در برای اینکه بزنی بیایی داخل
لارا: چی شده
ات: داشتم لباس عوض می‌کردم لخت بودم اومد داخل
لارا: چی روانی شدی مگه
جیمین: میگم اشتباهی شد
جونگ کوک: چه خبره
لارا: دوستشم اومد
جونگ کوک: چی شده باز
لارا: ات داشت لباس عوض میکرد دوستت رفته تو اتاقش
جونگ کوک: جیمین
جیمین: چیه خب اشتباهی شد
ات: خفه شید همتون هی تو اگه یه بار دیگه بدون در زدن بیایی اتاقم من می‌دونم تو
جیمین: نکشیمون جومونگ
ات: من بهت یه جومونگ نشون میدم میفهمی لارا بیا بریم
لارا: بریم عشقم
جونگ کوک: عشقم
لارا: آره به تو چه
جونگ کوک: زهر یکم باادب باش
از دست لارا گرفتم کشیدم تو اتاق درو بستم
لارا: این‌جا دیگه رسماً شد تیمارستان
ات: تیمارستان بود
لارا: گشنمه
ات: تو کیفم خوراکی‌ هست از اونا میخوریم
لارا: شکمو هر جا خوراکی می‌بری
رفتم کیفمو از زیر تخت برداشتم گذاشتم رو تخت
ات: بیا
نشستیم خوردیم بعد از خوردن یه صدایی از پایین اومد رفتیم پایین که یهو...


ادامه دارد
دیدگاه ها (۷۲)

خون آشام من My vampire 🦇 Part 9ویو ات رفتم پایین که دیدیم چن...

خون آشام من My vampire 🦇 Part 10ویو ات بهش نگاه کردم زبونمو ...

خون آشام من My vampire 🦇 Part 7ویو ات با درد روی تخت نشستم ل...

خون آشام من My vampire 🦇 Part 6ویو ات با ترس به رفتم عقب بهش...

خون آشام من My vampire 🦇 Part 15ات: پدرسگ عنتر بزنم بمیره ای...

خون آشام من My vampire 🦇 part18ویو ات یهو درو زدن رفتم درو ب...

خون آشام من My vampire 🦇 part16 ات. نه جیمین پس جمع نمیکنی ن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط