خون آشام من
خون آشام من
My vampire 🦇
Part 10
ویو ات
بهش نگاه کردم زبونمو بهش در آوردم بالش رو برداشتم پرت کردم سمتش
ات: برو دیگه
جیمین: اینجا مال منه انسان کوچولو
ات: تو جز قد بلندت چی داری هوم ( با داد)
جیمین: چته وحشی
ات: جد و آبادته
جیمین: میکشمت ها
ات: ترو خدا ترسیدم منو نکش😂
جیمین: نخند پرو
ات: چی گفتی
جیمین: گفتم نخند
ات: بعدش چی گفتی
جیمین: یادم رفت
بلند شدم از بازوش گرفتم از اتاق انداختمش بیرون
ات: پرو خودتی که یه ساعته نمیری
جیمین: تو منو انداختی بیرون
ات: آره
جیمین: عجب چیزی هستی تو
رفتم از کیفم چاقو رو برداشتم اومدم گذاشتم رو گردنش
ات: نشنیدم هااااا
جیمین: بسم الله روانی
ات: هییی خودتی
درو محکم زدم قفل کردم خندیدم روی تخت نشستم
ات: حال کردی
لارا: خیلی
ات: بده شیششششش
لارا: بس کن یروز به کشتنمون میدی
ات: نترس نمیزارم 😂
لارا: نخند راست میگم
ات: باشه باشه 😐
..
ویو جیمین
من چرا دلم نمیاد به این دختر چیزی بگم آخه ازش متنفرم چرا باید باهاش اینطوری رفتار کنم
جونگ کوک: جیمین
جیمین: چیه
جونگ کوک: جومونگ انداختت بیرون
جیمین: چی میگی جومونگ چیه
جونگ کوک: اون دختر دیگه
جیمین: آره انداختت بیرون چیه
جونگ کوک: عجب غریب شدی تو هیچوقت نمیذاشتی دخترا بهت دست بزنه
جیمین: آره از اینا هم متنفرم
جونگ کوک: ولی چشات اینو نمیگه
جیمین: جونگ کوک بس کن میگم متنفرم ازش
جونگ کوک: باشه ولی باور نکردم
زدم سرش رفتم پایین روی مبل نشستم تلویزیون رو روشن کردم
جیمین : اونا رفتن
جونگ کوک: آره رفتن
جیمین: خوبه
یه فیلم ترسناک گذاشتم با جونگ کوک به فیلم نگاه میکردیم که از پشت سرمون صدا اومد
ادامه دارد...
خب دیگه این دو پارت نه ماه بازم میام پارت میذارم چون دیگه گوشیمو میگیرن بای بای
My vampire 🦇
Part 10
ویو ات
بهش نگاه کردم زبونمو بهش در آوردم بالش رو برداشتم پرت کردم سمتش
ات: برو دیگه
جیمین: اینجا مال منه انسان کوچولو
ات: تو جز قد بلندت چی داری هوم ( با داد)
جیمین: چته وحشی
ات: جد و آبادته
جیمین: میکشمت ها
ات: ترو خدا ترسیدم منو نکش😂
جیمین: نخند پرو
ات: چی گفتی
جیمین: گفتم نخند
ات: بعدش چی گفتی
جیمین: یادم رفت
بلند شدم از بازوش گرفتم از اتاق انداختمش بیرون
ات: پرو خودتی که یه ساعته نمیری
جیمین: تو منو انداختی بیرون
ات: آره
جیمین: عجب چیزی هستی تو
رفتم از کیفم چاقو رو برداشتم اومدم گذاشتم رو گردنش
ات: نشنیدم هااااا
جیمین: بسم الله روانی
ات: هییی خودتی
درو محکم زدم قفل کردم خندیدم روی تخت نشستم
ات: حال کردی
لارا: خیلی
ات: بده شیششششش
لارا: بس کن یروز به کشتنمون میدی
ات: نترس نمیزارم 😂
لارا: نخند راست میگم
ات: باشه باشه 😐
..
ویو جیمین
من چرا دلم نمیاد به این دختر چیزی بگم آخه ازش متنفرم چرا باید باهاش اینطوری رفتار کنم
جونگ کوک: جیمین
جیمین: چیه
جونگ کوک: جومونگ انداختت بیرون
جیمین: چی میگی جومونگ چیه
جونگ کوک: اون دختر دیگه
جیمین: آره انداختت بیرون چیه
جونگ کوک: عجب غریب شدی تو هیچوقت نمیذاشتی دخترا بهت دست بزنه
جیمین: آره از اینا هم متنفرم
جونگ کوک: ولی چشات اینو نمیگه
جیمین: جونگ کوک بس کن میگم متنفرم ازش
جونگ کوک: باشه ولی باور نکردم
زدم سرش رفتم پایین روی مبل نشستم تلویزیون رو روشن کردم
جیمین : اونا رفتن
جونگ کوک: آره رفتن
جیمین: خوبه
یه فیلم ترسناک گذاشتم با جونگ کوک به فیلم نگاه میکردیم که از پشت سرمون صدا اومد
ادامه دارد...
خب دیگه این دو پارت نه ماه بازم میام پارت میذارم چون دیگه گوشیمو میگیرن بای بای
- ۱۹.۰k
- ۳۱ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۲۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط