Part5
Part5
عشق و درد
رسیدیم کمپانی یکی اومد گفت که برم تو اتاق تست صدا رفتم و تمرین کردم صدام خیلی خوب بود.
بعدش گفتم که ۳۰ دقیقه صبر کنم تا جیهوپ بیاد باهام رقص کار کنه.
که جونگ کوک گفت
کوک: میای تو این زمان بریم کافه؟
ا.ت: تو خودت اینجا کاری نداری؟
کوک: نه
ا.ت: خب پس بریم.
کوک: بریم.
ویو کوک
با ا.ت رفتیم کافه و بعد برگشتیم.
پرش زمانی به دو روز بعد.
ویو ا.ت
امروز دیگه با اعضا اوکی شدم دیگه مثل غریبه ها باهم رفتار نمیکنیم.
این چند روز خیلی حوصلم سر رفته با میا(دوست ات) قراره بریم بار.
*ساعت ۶*
رفتم سمت بار رسیدم .
میا: سلام بالاخره دیدیمت.
ا.ت: اگع بدونی چقد درگیرم هیچی نمیگی.
میا: میدونم.
ویو ا.ت
فکر کنم زیاده روی کرده بودم چون حالم خوب نبود.
ولی میا خوب بود.
دیگه داشتم بیهوش میشدم که میا گوشیم رو ورداشت و به کوک زنگ زد گفت بیاد دنبالم.
انقدر ازش عصبانی شدم که میخواستم بزنمش.
ولی حالم خوب نبود.
مکالمه میا و کوک:
..........
عشق و درد
رسیدیم کمپانی یکی اومد گفت که برم تو اتاق تست صدا رفتم و تمرین کردم صدام خیلی خوب بود.
بعدش گفتم که ۳۰ دقیقه صبر کنم تا جیهوپ بیاد باهام رقص کار کنه.
که جونگ کوک گفت
کوک: میای تو این زمان بریم کافه؟
ا.ت: تو خودت اینجا کاری نداری؟
کوک: نه
ا.ت: خب پس بریم.
کوک: بریم.
ویو کوک
با ا.ت رفتیم کافه و بعد برگشتیم.
پرش زمانی به دو روز بعد.
ویو ا.ت
امروز دیگه با اعضا اوکی شدم دیگه مثل غریبه ها باهم رفتار نمیکنیم.
این چند روز خیلی حوصلم سر رفته با میا(دوست ات) قراره بریم بار.
*ساعت ۶*
رفتم سمت بار رسیدم .
میا: سلام بالاخره دیدیمت.
ا.ت: اگع بدونی چقد درگیرم هیچی نمیگی.
میا: میدونم.
ویو ا.ت
فکر کنم زیاده روی کرده بودم چون حالم خوب نبود.
ولی میا خوب بود.
دیگه داشتم بیهوش میشدم که میا گوشیم رو ورداشت و به کوک زنگ زد گفت بیاد دنبالم.
انقدر ازش عصبانی شدم که میخواستم بزنمش.
ولی حالم خوب نبود.
مکالمه میا و کوک:
..........
۵.۹k
۱۴ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.