فن فیک جونگکوک عشق زوری پارت ۲
فن فیک جونگکوک عشق زوری پارت ۲
+رفتم کافه خواستم برم داخل که با دستمال جلوی بینیم گرفته شد وچشمام سیاهی رفت بهوش امدم دیدم جای دیشبی باز اون پسره امد توی اتاق پرتم کرد روی تخت
-خب حالا دیگه از دست من فرار میکنی باشه دارم برات
+بادیگاردش رو صدا کرد و منو برد توی اتاق تاریک دستام و بستن به صندلی و ۲۰ تا شلاقم زدن از بدنم فقط خون میریخت همه رفتن فقط جونگکوک موند گرفت دستامو باز کرد
-خانوم کوچولو دیدی از دست من فرار کنی برات بد میشه
+عوضی بزار برم یکی زدم توی دهنش
-از دهنم خون امد باشه پس خودت خواستی
+وقتی این حرفو زد گفتم الان دوباره شلاقم میزنه اما این اتفاق نیوفتاد
بردم توی اتاق پرتم کرد روی تخت لباسامو پاره کرد
-اول زخماتو خوب کنم بعدش به حسابت میرسم
+زخمامو پانسمان کرد و بعدش لباسای خودش رو هم کند لباشو گذاشت روی لبام بعد ۱۰ مین ولم کرد رفت سمت گردنم بوس مارک های ترسناکی میزاشت امد واردم کنه ولی نزاشتم
-چیشد خانوم کوچولو
+باشه قول میدم دیگه فرار نکنم ولی این کارو باهام نکن
-باشه ولی حواستو خوب جمع کن اگر دوباره فکر فرار به سرت بزنه دیگه رحم کردن حالیم نیست
+ولم کرد خودمو با پتو پوشوندم بهش گفتم توکه لباسامو جر دادی من الان چکار کنم لخت بیام بیرون
-باشه وایسا ببینم چیزی اندازت دارم یانه یک ست هودی با یک شلوار دیدم رفتم بهش دادم
+نمیخواهی بری بیرون میخوام لباس بپوشم
-من که بدنتو دیدم
+دیگن کوتاه امد و رفتم لباسامو پوشیدم و از اتاق امدم بیرون
تا لایک ها به ۵ تا نرسن و کامنت ها هم به۳ نرسن پارت بعدی رو نمیزارم
+رفتم کافه خواستم برم داخل که با دستمال جلوی بینیم گرفته شد وچشمام سیاهی رفت بهوش امدم دیدم جای دیشبی باز اون پسره امد توی اتاق پرتم کرد روی تخت
-خب حالا دیگه از دست من فرار میکنی باشه دارم برات
+بادیگاردش رو صدا کرد و منو برد توی اتاق تاریک دستام و بستن به صندلی و ۲۰ تا شلاقم زدن از بدنم فقط خون میریخت همه رفتن فقط جونگکوک موند گرفت دستامو باز کرد
-خانوم کوچولو دیدی از دست من فرار کنی برات بد میشه
+عوضی بزار برم یکی زدم توی دهنش
-از دهنم خون امد باشه پس خودت خواستی
+وقتی این حرفو زد گفتم الان دوباره شلاقم میزنه اما این اتفاق نیوفتاد
بردم توی اتاق پرتم کرد روی تخت لباسامو پاره کرد
-اول زخماتو خوب کنم بعدش به حسابت میرسم
+زخمامو پانسمان کرد و بعدش لباسای خودش رو هم کند لباشو گذاشت روی لبام بعد ۱۰ مین ولم کرد رفت سمت گردنم بوس مارک های ترسناکی میزاشت امد واردم کنه ولی نزاشتم
-چیشد خانوم کوچولو
+باشه قول میدم دیگه فرار نکنم ولی این کارو باهام نکن
-باشه ولی حواستو خوب جمع کن اگر دوباره فکر فرار به سرت بزنه دیگه رحم کردن حالیم نیست
+ولم کرد خودمو با پتو پوشوندم بهش گفتم توکه لباسامو جر دادی من الان چکار کنم لخت بیام بیرون
-باشه وایسا ببینم چیزی اندازت دارم یانه یک ست هودی با یک شلوار دیدم رفتم بهش دادم
+نمیخواهی بری بیرون میخوام لباس بپوشم
-من که بدنتو دیدم
+دیگن کوتاه امد و رفتم لباسامو پوشیدم و از اتاق امدم بیرون
تا لایک ها به ۵ تا نرسن و کامنت ها هم به۳ نرسن پارت بعدی رو نمیزارم
۵.۹k
۰۸ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.