چندشاتی نامجون
چندشاتی نامجون
part ۳
نامجون اخمکرد
-ساکت شو..کمدروغ بگو..
- من دروغ نمیگم
- ات..برو دفتر.. همین حالا
- وقتی این نمره من نیست چرا باید برم؟
-گفتمهمین الان( فریاد زد)
همه ی کلاس ترسیدن..
اشک های ات سرازیر شد
- این کارت یادت باشه آقای کیم..
با عصبانیتگفت و از کلاس بیرون رفت..
درکلاس رو محکم بست
به طبقه مایین، دفتر مدیر رفت..
در رو باز کرد و باگریه وارد شد ...
- ات.. چیشده؟
مدیر با تعجب پرسید..
ات قضیه رو تعریف کرد
- مطمئنم کار ملودی هست..
- نمیدونم...
ات باگریه از مدرسه خارج شد..
همینطور داخل خیابون ها راه میرفت وگریه میکرد که به خونه رسید..
خونه مشترک ات و نامجون
وارو خونه شد و لباس هاشو عوض کرد، دست و صورتشو شست و یه نودل آماده کرد و خورد
پرش زمانی ۲ ساعت بعد
ات ویو
داشتم تلویزیون نگاه میکردم که در باز شد و نامجون وارد شد
part ۳
نامجون اخمکرد
-ساکت شو..کمدروغ بگو..
- من دروغ نمیگم
- ات..برو دفتر.. همین حالا
- وقتی این نمره من نیست چرا باید برم؟
-گفتمهمین الان( فریاد زد)
همه ی کلاس ترسیدن..
اشک های ات سرازیر شد
- این کارت یادت باشه آقای کیم..
با عصبانیتگفت و از کلاس بیرون رفت..
درکلاس رو محکم بست
به طبقه مایین، دفتر مدیر رفت..
در رو باز کرد و باگریه وارد شد ...
- ات.. چیشده؟
مدیر با تعجب پرسید..
ات قضیه رو تعریف کرد
- مطمئنم کار ملودی هست..
- نمیدونم...
ات باگریه از مدرسه خارج شد..
همینطور داخل خیابون ها راه میرفت وگریه میکرد که به خونه رسید..
خونه مشترک ات و نامجون
وارو خونه شد و لباس هاشو عوض کرد، دست و صورتشو شست و یه نودل آماده کرد و خورد
پرش زمانی ۲ ساعت بعد
ات ویو
داشتم تلویزیون نگاه میکردم که در باز شد و نامجون وارد شد
- ۲۱.۴k
- ۲۹ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۲۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط