P10
P10
منو کشید تو اتاق و در رو هم بست
میومد نزدیک و من میرفتم عقب که خوردم ب ی میز صورتشو بهم نزدیک میکرد و من عقب میکشیدم صورتمو که دیگه جا نبود برم عقب لباش ب لبام نزدیک کرد و من چشم هامو بستم که پوزخند زد و در گوشم گفت
_مطمئنی واسه اینکه گوشی رو بهم بدی اومدی اینجا
+ا.. اره
_خوب خودت با پا های خودت اومدی تو دهن اژدها
بعدش رفت عقب
بلند شدم
+منظورت چیه؟
_منظورم اینه که راه فراری. نداری که نمیدونم بری خونه و این حرفا
+شوخی میکنی
_الان میتونی بری اما بدون هر ثانیه حواسم بهت هست و جاسوس مخفی برات میزارم
+تو که میخوای جاسوس مخفی بزاری بلانسبت گوه میخوری ب من میگی اون وقت که دیگه جاسوس مخفی محسوب نمیشه
_حرف دهنتو بفهم (عصبی)
+اگه نفهمم هااااا چکار میکنی هااااا مردیکه عوضی
_ببین هرزه الان باهات کاری ندارم اگه داشته باشم برام بد میشه اما هنوز با تو بی حساب نشدم بدون از دستم خلاص نشدی
+ما ی گوهی خوردیم رفتیم جشن بچه پسر عمومون حالا این آقا نمیخواد مارو ول کنه
._اون پسر عموته
+آره
_اسما چیه
+اگه اشتباه کنم بهت گفتم
_نه نگفتی
+اصلا ب تو چه بچه سوسول
_یا بچ اسمت
+کیم ا. ت
_جئون جونگ کوک
+میدونم
_معلومه
هولش دادم و از هتل رفتم بیرون حرکت کردم سمت خونه
(کوک ویو)
ا. ت رفت منم رفتم عمارت و خودم دست ب کار شدم اطلاعاتش رو در اوردم
بعد ب یکی از جاسوس. هام گفتم که زیر نظر داشته باشتش
(ا. ت ویو)
فلش بک ب فردا
ا
امروز قراره برم دانشگاه لباس پوشیدم (اسلاید 2)
و سوار ماشین شدم و ب سمت دانشگاه حرکت کردم دم در دانشگاه بودم که حس کردم کسی داره نگاهم میکنه!
(ویو راوی )
جاسوس ا. ت رو زیر نظر خودش داشت
و وقتی ا. ت داشت وارد. دانشگاه میشد ازش عکس میگرفت
آ. ت از دانشگاه میومد، خونه میرفت، پیش دوستاش میرفت، خرید میرفت.و... جاسوس از ا. ت عکس میگرفت
¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶
حمایت یادتون نره!
100کامنت
#فیک
#سناریو
#بلک_پینگ
#بی_تی_اس
منو کشید تو اتاق و در رو هم بست
میومد نزدیک و من میرفتم عقب که خوردم ب ی میز صورتشو بهم نزدیک میکرد و من عقب میکشیدم صورتمو که دیگه جا نبود برم عقب لباش ب لبام نزدیک کرد و من چشم هامو بستم که پوزخند زد و در گوشم گفت
_مطمئنی واسه اینکه گوشی رو بهم بدی اومدی اینجا
+ا.. اره
_خوب خودت با پا های خودت اومدی تو دهن اژدها
بعدش رفت عقب
بلند شدم
+منظورت چیه؟
_منظورم اینه که راه فراری. نداری که نمیدونم بری خونه و این حرفا
+شوخی میکنی
_الان میتونی بری اما بدون هر ثانیه حواسم بهت هست و جاسوس مخفی برات میزارم
+تو که میخوای جاسوس مخفی بزاری بلانسبت گوه میخوری ب من میگی اون وقت که دیگه جاسوس مخفی محسوب نمیشه
_حرف دهنتو بفهم (عصبی)
+اگه نفهمم هااااا چکار میکنی هااااا مردیکه عوضی
_ببین هرزه الان باهات کاری ندارم اگه داشته باشم برام بد میشه اما هنوز با تو بی حساب نشدم بدون از دستم خلاص نشدی
+ما ی گوهی خوردیم رفتیم جشن بچه پسر عمومون حالا این آقا نمیخواد مارو ول کنه
._اون پسر عموته
+آره
_اسما چیه
+اگه اشتباه کنم بهت گفتم
_نه نگفتی
+اصلا ب تو چه بچه سوسول
_یا بچ اسمت
+کیم ا. ت
_جئون جونگ کوک
+میدونم
_معلومه
هولش دادم و از هتل رفتم بیرون حرکت کردم سمت خونه
(کوک ویو)
ا. ت رفت منم رفتم عمارت و خودم دست ب کار شدم اطلاعاتش رو در اوردم
بعد ب یکی از جاسوس. هام گفتم که زیر نظر داشته باشتش
(ا. ت ویو)
فلش بک ب فردا
ا
امروز قراره برم دانشگاه لباس پوشیدم (اسلاید 2)
و سوار ماشین شدم و ب سمت دانشگاه حرکت کردم دم در دانشگاه بودم که حس کردم کسی داره نگاهم میکنه!
(ویو راوی )
جاسوس ا. ت رو زیر نظر خودش داشت
و وقتی ا. ت داشت وارد. دانشگاه میشد ازش عکس میگرفت
آ. ت از دانشگاه میومد، خونه میرفت، پیش دوستاش میرفت، خرید میرفت.و... جاسوس از ا. ت عکس میگرفت
¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶
حمایت یادتون نره!
100کامنت
#فیک
#سناریو
#بلک_پینگ
#بی_تی_اس
۱۸.۵k
۰۵ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۰۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.