من و تو توی خیابانی و باران مثلأ
من و تو توی خیابانی و باران مثلأ
خلوتِ دنجی و یک گوشۀ دالان مثلأ
من و یک سیر تماشای تو کردن، آرام
بی سخن از لب و گیسوی پریشان مثلأ
تو به من، فکر نکن، من به لبت فکر کنم
فکر بد نیست که، نه بیشتر ازآن مثلأ
تو بگویی که چه سیگار تو بد بوست ولی
من بگویم نَفَست، قمصرکاشان مثلأ
تو بپرسی چه کسی توی خیالت داری؟
من بگویم:"تو"؛ کسی نیست به قرآن، مثلأ
بغض کردم که مگر می شود آیا روزی
من و تو، توی خیابانی و باران مثلأ ...
خلوتِ دنجی و یک گوشۀ دالان مثلأ
من و یک سیر تماشای تو کردن، آرام
بی سخن از لب و گیسوی پریشان مثلأ
تو به من، فکر نکن، من به لبت فکر کنم
فکر بد نیست که، نه بیشتر ازآن مثلأ
تو بگویی که چه سیگار تو بد بوست ولی
من بگویم نَفَست، قمصرکاشان مثلأ
تو بپرسی چه کسی توی خیالت داری؟
من بگویم:"تو"؛ کسی نیست به قرآن، مثلأ
بغض کردم که مگر می شود آیا روزی
من و تو، توی خیابانی و باران مثلأ ...
۴.۷k
۲۳ بهمن ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.