💜 عشق مریضی واگیر دار 🤍✨
💜 عشق مریضی واگیر دار 🤍✨
part 75🤍✨
(نامی)
نشسته بودیم ک گوشیم زنگ خورد
نامی: پلیساننن
جیمین بدو بدو رفت ک ب کوک ک داخل آشپزخونه بود خبر بده
پلیس: اینطور ک معلوم شد کار ی عده از هیتراس ک با ی باند هماهنگ کردن و بهشون پول زیادی دادن ک عروسی رو خراب کنن و یونا رو از اونجا ببرن و بکشنش
ته: چیییی یعنی چی حال خواهرم خوبه ن چیزیش نشده؟؟؟
پلیس: ن نه نگران نباشین حالش خوبه هنوز کاری نکردن ما یکی از افراد واردمون رو ب عنوان نظافتچی ب اون عمارت فرستادیم و اون خواهرتون رو دیده ک اونجا بوده یونا رو توی یک اتاق کوچیک و تاریک و خالی نگه میدارن ولی خیالتون راحت ما حواسمون بهش هست
کوک: کی میخواست اقدام کنین واسه اینکه از اونجا بیاریمش بیرون اون نباید زیاد اونجا بمونه نمیتونه تحمل کنه
پلیس: آروم باشین تا فردا یا پس فردا قراره اون عمارت رو محاصره کنیم و خواهرتون رو نجات بدیم و اون باند ک کلی خلاف دارن و بالاخره بعد سال ها بازداشت کنیم
part 75🤍✨
(نامی)
نشسته بودیم ک گوشیم زنگ خورد
نامی: پلیساننن
جیمین بدو بدو رفت ک ب کوک ک داخل آشپزخونه بود خبر بده
پلیس: اینطور ک معلوم شد کار ی عده از هیتراس ک با ی باند هماهنگ کردن و بهشون پول زیادی دادن ک عروسی رو خراب کنن و یونا رو از اونجا ببرن و بکشنش
ته: چیییی یعنی چی حال خواهرم خوبه ن چیزیش نشده؟؟؟
پلیس: ن نه نگران نباشین حالش خوبه هنوز کاری نکردن ما یکی از افراد واردمون رو ب عنوان نظافتچی ب اون عمارت فرستادیم و اون خواهرتون رو دیده ک اونجا بوده یونا رو توی یک اتاق کوچیک و تاریک و خالی نگه میدارن ولی خیالتون راحت ما حواسمون بهش هست
کوک: کی میخواست اقدام کنین واسه اینکه از اونجا بیاریمش بیرون اون نباید زیاد اونجا بمونه نمیتونه تحمل کنه
پلیس: آروم باشین تا فردا یا پس فردا قراره اون عمارت رو محاصره کنیم و خواهرتون رو نجات بدیم و اون باند ک کلی خلاف دارن و بالاخره بعد سال ها بازداشت کنیم
۶.۲k
۱۶ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.