راوی
راوی
همه صبحانه شونو خوردن همین که خواستم برن اتاقاشون که باز سومی مثل چی جلو راهشون ظاهر شد بگذریم
سومی " کجا با این عجله همه برین توی سالن تمرین زودددددددد
کوک " باشه چرا داد میزنی
سومی " توی دلش ( هیف ازت خوشم میاد وگرنه خفت میکردم ) ( من شما غلط میکردی بیبی)
خلاصه باز یه خدمتکار با یه تن هیکل اینارو برد توی اتاق تمرین
توی اتاق تمرین چندتا دونه چوب نی حالا هرچی و ۴ ۵ تا کیسه بکس و شاید یه ۱۰ تایی شمشیر و چاقو و صحفه دارتو هزار تا چیز دیگه
کوک ویو
پشمام بار دیگر ریخت چقدر اینجا باحاله عااااااااااااااا کیسه بکسم داره
سومی " خوب از این به بعد روزی ۵ تا ۶ ساعت اینجا تمرین میکنیم و هیچ بهانه ای هم برای دیر اومدن نداشته باشین هر روز ساعت ۸ صبح توی سالن آماده باشین
همه باهم " اوکییییییییی
سومی رفت که توی رختکن لباساشو عوض کنه ماهم رفتیم سمت رختکن های مردانه . مردانه زنانه بود خخخخ
جین " واییییییییییی این دختره چقدر خشنه ( حق گوی عالم )
تهیونگ " دلم میخواد بزنم ریزش کنم بچه پرو
کوک" با کاری که امروز کرد قطعا پوزشو به زمین میمالم
شوگا " هیشکی حق نداره آگوست دی اعظم رو از خواب ناز بیدار کنهههههههههه
نامجون " یا حضرت پی دی نیم چقدر قر میزنین بیاین بریم تا سرو کلش پیدا نشده
رفتن ما از رختکن همانا و کله جنگی و منو سومی همانا
کوک" آخ سرمممممممممم کوری مگه جلوی پاتو ببین
سومی " به من چه تو یدفعه مثل چی سرتو انداختی پایین اومدی بیرون ... این هیچ نیم ساعته توی این اتاق چه غلطی میکنین آخه ده بیاین بیرون دیگه اههههههه
کوک " لطفا خفه سرمو به باد دادی هنو دو قورت و نیمتم باقیه( این دختره زد کله بچمو نابود کرد هعییی)
سومی " واسه من شاخ و شونه میکشی تو .....
سومی ویو
با دیدن رگ های بیرون زدش و نفسای تندش به جان خودمو خیس کردم خودمو پس ترجیحا خفه میشم
س " بیاین بریم
.....
میدونم بد شد بازم ببخشید 🥲
همه صبحانه شونو خوردن همین که خواستم برن اتاقاشون که باز سومی مثل چی جلو راهشون ظاهر شد بگذریم
سومی " کجا با این عجله همه برین توی سالن تمرین زودددددددد
کوک " باشه چرا داد میزنی
سومی " توی دلش ( هیف ازت خوشم میاد وگرنه خفت میکردم ) ( من شما غلط میکردی بیبی)
خلاصه باز یه خدمتکار با یه تن هیکل اینارو برد توی اتاق تمرین
توی اتاق تمرین چندتا دونه چوب نی حالا هرچی و ۴ ۵ تا کیسه بکس و شاید یه ۱۰ تایی شمشیر و چاقو و صحفه دارتو هزار تا چیز دیگه
کوک ویو
پشمام بار دیگر ریخت چقدر اینجا باحاله عااااااااااااااا کیسه بکسم داره
سومی " خوب از این به بعد روزی ۵ تا ۶ ساعت اینجا تمرین میکنیم و هیچ بهانه ای هم برای دیر اومدن نداشته باشین هر روز ساعت ۸ صبح توی سالن آماده باشین
همه باهم " اوکییییییییی
سومی رفت که توی رختکن لباساشو عوض کنه ماهم رفتیم سمت رختکن های مردانه . مردانه زنانه بود خخخخ
جین " واییییییییییی این دختره چقدر خشنه ( حق گوی عالم )
تهیونگ " دلم میخواد بزنم ریزش کنم بچه پرو
کوک" با کاری که امروز کرد قطعا پوزشو به زمین میمالم
شوگا " هیشکی حق نداره آگوست دی اعظم رو از خواب ناز بیدار کنهههههههههه
نامجون " یا حضرت پی دی نیم چقدر قر میزنین بیاین بریم تا سرو کلش پیدا نشده
رفتن ما از رختکن همانا و کله جنگی و منو سومی همانا
کوک" آخ سرمممممممممم کوری مگه جلوی پاتو ببین
سومی " به من چه تو یدفعه مثل چی سرتو انداختی پایین اومدی بیرون ... این هیچ نیم ساعته توی این اتاق چه غلطی میکنین آخه ده بیاین بیرون دیگه اههههههه
کوک " لطفا خفه سرمو به باد دادی هنو دو قورت و نیمتم باقیه( این دختره زد کله بچمو نابود کرد هعییی)
سومی " واسه من شاخ و شونه میکشی تو .....
سومی ویو
با دیدن رگ های بیرون زدش و نفسای تندش به جان خودمو خیس کردم خودمو پس ترجیحا خفه میشم
س " بیاین بریم
.....
میدونم بد شد بازم ببخشید 🥲
۳.۵k
۲۶ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.