پارت ۷

ویو کوک
و یاری دیگر پشمام ریخت چه وانننننن بزرگی حمامش یه اتاق بزرگ برای خودش بوددددددد

ویو سومی
اون ۷ تا پسر به اصطلاح جنگجو رفتن بخوابن وای خدا من روی کوک بدجور کراش زدم خداکنه کسی که باهاش ازدواج میکنم اون باشه

پرش زمانی فردا صبح
ویو راوی
صبح ساعت ۷ بود که اعضا مثل فرشته توی تختشون خواب بودن که یه دفعه در مثل چی ‌‌‌.... باز شد بله اون کی میتونه باشه جز سومیه سختگیر از امروز باید با اون شوالیه ها کار می‌کرد تا حداقل بتونن کار های رزمی انجام بدن ولی خاک عالم تو سرش که نمیدونه بچه های من خیلی خوب از پس خودشون بر میان
ولی این سوال همه هست که چرا شوالیه اصلا میخوان خوب به قول اون انیمیشن نمیدونم چی چی در قسمت های بعد خواهید فهمید در خماری بمانید بوس 😘
ویو سومی
رفتم داخل اتاقشون خدایا نگاه چه آروم خوابیدن ننه کوک و نگاه بچم ( هوی کوک بچه منه به هیچ کسم نمیدم ).
ولی سومی تو‌باید سختگیر باشی اها اینه
س" اهاییییییییییییی خوابالو های اعظم پاشین ببینم لنگ ظهره مثل خرس ( بلا نسبت پسرام ) خوابیدین
شوگا " اهههههههههه بزار کپه مرگمونو بزاریم
س" نه دیگه باید پاشین زوددددددد
همه بلند شدن الا کوک بچم چقدر خستس ( اینم واسه ما بچم بچم میکنه ) صورتشو خالایروی صورتش چه کیوتهههه