پارت ۲۳
پارت ۲۳
فیک جونگکوک
( ازدواج اجباری مافیایی)
یورا : باشه
ویو یورا
با لیا رفتیم آرایشگاه موهام رو کوتاه کردم ولی خیلی کم ناخونام رو کاشت زدم مژه کاشتم
یورا : اوف چقدر خوشگلم
لیا: من خوشگل ترم
یورا : باشه تو خوشگل تری
لیا : ولی کاش موهامون رو رنگ میکردم
یورا : کوک نمیزاره
لیا : یکوچولو که اشکالی نداره
یورا : هی شیطان خفه
لیا: لطفا
یورا : یبار که اشکالی ندارد بیا رنگ کنیم
لیا: گاو خودمی
موهامون رو رنگ کردیم لیا رو رسوندم خونه خودمم رفتم خونه رسیدم امیدوارم تهیونگ اینجا باشه
یورا : کوک
کوک : چیه
یورا: میدونی چقدر دوست دارم
کوک حواسش پرت تلویزیون بود برگشت منو نگاه کرد و ویسکی پرید تو گلوش
کوک: یورااا
یورا : یه کوچولو رنگ کردم
کوک : خوبه شده ولی
یورا: ولی چی
کوک : من هیچ وقت حرفم رو یادم نمیره
یورا: ها؟
کوک : تنبیه تو یادم نمیره
یورا : آها من گفتم کل موهام نگاه کن هنوز موهام خرمایی
کوک : ولی رنگ شده
کوک اومد نزدیکم منم رفتم عقب پشتم دیوار بود و بهش برخورد کردم دستش رو دو طرفم گذاشت به لبان نگاه کردو بوسیدش آروم بود بلندم کرد منم پاهام رو دور کمرش و دستم رو دور گردنش حلقه کردم رفتیم سمت اتاق..( عوا چیشد ادمین خسته شد)
پایان پارت ۲۳😈
عجب شیطانیم حال میکنم واقعا
باز میگم این چهار پارت بخاطر ایشون گذاشته شده https://wisgoon.com/heydanazanin9 حمایت بیشتر کنین بخاطر تو میزارم 😂😅
فیک جونگکوک
( ازدواج اجباری مافیایی)
یورا : باشه
ویو یورا
با لیا رفتیم آرایشگاه موهام رو کوتاه کردم ولی خیلی کم ناخونام رو کاشت زدم مژه کاشتم
یورا : اوف چقدر خوشگلم
لیا: من خوشگل ترم
یورا : باشه تو خوشگل تری
لیا : ولی کاش موهامون رو رنگ میکردم
یورا : کوک نمیزاره
لیا : یکوچولو که اشکالی نداره
یورا : هی شیطان خفه
لیا: لطفا
یورا : یبار که اشکالی ندارد بیا رنگ کنیم
لیا: گاو خودمی
موهامون رو رنگ کردیم لیا رو رسوندم خونه خودمم رفتم خونه رسیدم امیدوارم تهیونگ اینجا باشه
یورا : کوک
کوک : چیه
یورا: میدونی چقدر دوست دارم
کوک حواسش پرت تلویزیون بود برگشت منو نگاه کرد و ویسکی پرید تو گلوش
کوک: یورااا
یورا : یه کوچولو رنگ کردم
کوک : خوبه شده ولی
یورا: ولی چی
کوک : من هیچ وقت حرفم رو یادم نمیره
یورا: ها؟
کوک : تنبیه تو یادم نمیره
یورا : آها من گفتم کل موهام نگاه کن هنوز موهام خرمایی
کوک : ولی رنگ شده
کوک اومد نزدیکم منم رفتم عقب پشتم دیوار بود و بهش برخورد کردم دستش رو دو طرفم گذاشت به لبان نگاه کردو بوسیدش آروم بود بلندم کرد منم پاهام رو دور کمرش و دستم رو دور گردنش حلقه کردم رفتیم سمت اتاق..( عوا چیشد ادمین خسته شد)
پایان پارت ۲۳😈
عجب شیطانیم حال میکنم واقعا
باز میگم این چهار پارت بخاطر ایشون گذاشته شده https://wisgoon.com/heydanazanin9 حمایت بیشتر کنین بخاطر تو میزارم 😂😅
۲۲.۳k
۲۹ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.