عشق یهویی¹²
عشقیهویی¹²
جنی ـ باشـ...عوققققققق*بالا اورد😂*
ات ـ یواش..گلوت الان پاره میشه
کوکویو
نگران ات بودم..دیر کرده بودن
تو همین فکرا بودم ک ات با یونا اومد
کوک ـ خوبی؟ چیشد؟
ات ـ هیچی..یکی داست گوه میخورد منم حسابشو رسیدم!
کوک ـ اها
ات ـ بچها بریـ...
جنی ـ کامبک جدید داریممم ات رقص تمرین کننن با اینکه خوبه..
ات ـ ریدی..*اروم*
لیسا ـ عه این دوباره قاطی کرد...ما دیگه میریم باییی*ضایع*
ات ـ وا چش بود؟*استرسی*
کوک ـ چی؟کامبک؟رقص؟
ات ـ هزیون میگف
تهیونگ ـ عاا راستی تورو اون موقع تو اون خرابه دیده بودم..تمرین میکردین؟
ات ـ ببیـ...
زینگ زینگ
اتویو
واقعا میخاستم از این مبحث بریم بیرون..
ایوللل گوشیم زنگ خورد
چی هانول؟ چرا این وقت شب زنگ زده؟
ات ـ الو سلام هانول..
هانول ـ هقق اتتت*گریه*
ات ـ چیـ..چیشده؟
هانول ـ هققق داداش بزرگم از پله ها افتاده الان بیمارستانیممم*گریه*
ات ـ کدوم بیمارستان؟......باشه باشه اومدم
*قط کرد*
کوک ـ چیشده؟
ات ـ داداش دوستم از پله ها افتاده..میگه بیا پیشم
کوک با تهیونگ همزمان ـ منم میام!
ات ـ باشه بیاین
با سرعت نور رفتیم اونجا
ات ـ سلام خانم..اتاق لی چانیول کجاس؟
منشی ـ سلام..اتاق ⁵²²
ات ـ ممنون
سریع رفتیم اونجا
ات ـ هانوللللل
هانول ـ سلاممم...بیا بریم تو فک کنم بهوش اومده
ات ـ اوکی
چانیولویو
من رو ات کراش دارم مث صگگگگ
عه ات اومد داخل
ات ـ سلام اوپا خوبی؟
چانیول ـ سلام فندق
ات ـ یااا فقد¹سال ازم بزرگتریااا
چانیول ـ اووهه یسالل!! خیلیه
کوک ـ اوپا؟ فندق؟
تهیونگ ـ یسال؟ خیلی؟
ات ـ چتونه؟ اها منو چانیول یاهم رفیقیم
کوک و تهیونگ همزمان ـ رفیققق؟!!؟
ات ـ بسملا..چتونه؟ میخاین برین
دوباره همزمان این دوتا ـ نههههه!!
ات ـ اها باشه..اوپا چیزی میخای؟
چانیول ـ اره..قلبتو
هانول ـ اییییییییی
ات ـ چشت دراد
هانول ـ بزا پشتت بزا رشتت
ات ـ چشم..
ــ
حیمایت؟
بخودا خابم میاد
جنی ـ باشـ...عوققققققق*بالا اورد😂*
ات ـ یواش..گلوت الان پاره میشه
کوکویو
نگران ات بودم..دیر کرده بودن
تو همین فکرا بودم ک ات با یونا اومد
کوک ـ خوبی؟ چیشد؟
ات ـ هیچی..یکی داست گوه میخورد منم حسابشو رسیدم!
کوک ـ اها
ات ـ بچها بریـ...
جنی ـ کامبک جدید داریممم ات رقص تمرین کننن با اینکه خوبه..
ات ـ ریدی..*اروم*
لیسا ـ عه این دوباره قاطی کرد...ما دیگه میریم باییی*ضایع*
ات ـ وا چش بود؟*استرسی*
کوک ـ چی؟کامبک؟رقص؟
ات ـ هزیون میگف
تهیونگ ـ عاا راستی تورو اون موقع تو اون خرابه دیده بودم..تمرین میکردین؟
ات ـ ببیـ...
زینگ زینگ
اتویو
واقعا میخاستم از این مبحث بریم بیرون..
ایوللل گوشیم زنگ خورد
چی هانول؟ چرا این وقت شب زنگ زده؟
ات ـ الو سلام هانول..
هانول ـ هقق اتتت*گریه*
ات ـ چیـ..چیشده؟
هانول ـ هققق داداش بزرگم از پله ها افتاده الان بیمارستانیممم*گریه*
ات ـ کدوم بیمارستان؟......باشه باشه اومدم
*قط کرد*
کوک ـ چیشده؟
ات ـ داداش دوستم از پله ها افتاده..میگه بیا پیشم
کوک با تهیونگ همزمان ـ منم میام!
ات ـ باشه بیاین
با سرعت نور رفتیم اونجا
ات ـ سلام خانم..اتاق لی چانیول کجاس؟
منشی ـ سلام..اتاق ⁵²²
ات ـ ممنون
سریع رفتیم اونجا
ات ـ هانوللللل
هانول ـ سلاممم...بیا بریم تو فک کنم بهوش اومده
ات ـ اوکی
چانیولویو
من رو ات کراش دارم مث صگگگگ
عه ات اومد داخل
ات ـ سلام اوپا خوبی؟
چانیول ـ سلام فندق
ات ـ یااا فقد¹سال ازم بزرگتریااا
چانیول ـ اووهه یسالل!! خیلیه
کوک ـ اوپا؟ فندق؟
تهیونگ ـ یسال؟ خیلی؟
ات ـ چتونه؟ اها منو چانیول یاهم رفیقیم
کوک و تهیونگ همزمان ـ رفیققق؟!!؟
ات ـ بسملا..چتونه؟ میخاین برین
دوباره همزمان این دوتا ـ نههههه!!
ات ـ اها باشه..اوپا چیزی میخای؟
چانیول ـ اره..قلبتو
هانول ـ اییییییییی
ات ـ چشت دراد
هانول ـ بزا پشتت بزا رشتت
ات ـ چشم..
ــ
حیمایت؟
بخودا خابم میاد
۱۷.۶k
۰۹ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.