Devil or Angel²⁹
Devil or Angel²⁹
ا/ت: بریم
کوک: بریم
پ.ک: بشینید میخوام یه چیزی بگم
کوک: باشه
پ.ک: عروسم خوبی؟
ا/ت: ممنون چطور؟
پ.ک: میتونی یک هفته تنها خونه بمونی؟
ا/ت: چرا؟
پ.ک: منو مامان جونگکوک و جونگکوک و یونا میخوایم بریم سفر
کوک: خب ا/ت هم بیاد
پ.ک: نه فقط باید خودمون باشیم
ا/ت: پدرجان یعنی من با شما نیستم
پ.ک: نه عزیزم منظورم این بود تو قبلا با جونگکوک رفتی سفر ما گفتیم حالا باهم بریم یونا هم بیاد
ا/ت: میشه منم بیام؟
پ.ک: قبلا به جونگکوک گفتم گفت که نه منم برات بلیط نگرفتم
ا/ت: مگه کجا میخواید برید خارج از کشور؟
پ.ک: نه ولی حوصله ماشین نداشتیم
ا/ت: پس من چیکار کنم
پ.ک: جانگمی و لیون و سویون هم میخوان برن خونه مامان و بابای لیون(خونشون این شهر نیست)
ا/ت: خب باشه
پ.ک: مرسی که قبول میکنی
غذامو خوردم و رفتم تو اتاق
کوک: ناراحتی؟
ا/ت: اهمم چرا گفتی من نیام؟
کوک: برای الان نیست برای خیلی وقت پیشه
ا/ت: جونگکوک من تنهایی خونه میترسم میجون و بورا هم نیستن
کوک: چرا هیچکس نیست؟
ا/ت: بزار بعد خودم بلیط هواپیما میگیرم میام
کوک: راستش بابا خودش نمیخواد بیای بزار یک هفتست سریع برمیگردیم
ا/ت: باشه وسایلوو جمع میکنم
کوک: نه خودم جمع میکنم
ا/ت: باشه بیا
شب
ا/ت
همگی رفتن منم خودم تنها شدم
ا/ت: چیز زیادی نیست فقط یک هفتست من میتونم تحمل کنم
فیلم گذاشتم نشستم نگاه کنم خوراکی هم اوردم و خوردم
#فیک
#سناریو
ا/ت: بریم
کوک: بریم
پ.ک: بشینید میخوام یه چیزی بگم
کوک: باشه
پ.ک: عروسم خوبی؟
ا/ت: ممنون چطور؟
پ.ک: میتونی یک هفته تنها خونه بمونی؟
ا/ت: چرا؟
پ.ک: منو مامان جونگکوک و جونگکوک و یونا میخوایم بریم سفر
کوک: خب ا/ت هم بیاد
پ.ک: نه فقط باید خودمون باشیم
ا/ت: پدرجان یعنی من با شما نیستم
پ.ک: نه عزیزم منظورم این بود تو قبلا با جونگکوک رفتی سفر ما گفتیم حالا باهم بریم یونا هم بیاد
ا/ت: میشه منم بیام؟
پ.ک: قبلا به جونگکوک گفتم گفت که نه منم برات بلیط نگرفتم
ا/ت: مگه کجا میخواید برید خارج از کشور؟
پ.ک: نه ولی حوصله ماشین نداشتیم
ا/ت: پس من چیکار کنم
پ.ک: جانگمی و لیون و سویون هم میخوان برن خونه مامان و بابای لیون(خونشون این شهر نیست)
ا/ت: خب باشه
پ.ک: مرسی که قبول میکنی
غذامو خوردم و رفتم تو اتاق
کوک: ناراحتی؟
ا/ت: اهمم چرا گفتی من نیام؟
کوک: برای الان نیست برای خیلی وقت پیشه
ا/ت: جونگکوک من تنهایی خونه میترسم میجون و بورا هم نیستن
کوک: چرا هیچکس نیست؟
ا/ت: بزار بعد خودم بلیط هواپیما میگیرم میام
کوک: راستش بابا خودش نمیخواد بیای بزار یک هفتست سریع برمیگردیم
ا/ت: باشه وسایلوو جمع میکنم
کوک: نه خودم جمع میکنم
ا/ت: باشه بیا
شب
ا/ت
همگی رفتن منم خودم تنها شدم
ا/ت: چیز زیادی نیست فقط یک هفتست من میتونم تحمل کنم
فیلم گذاشتم نشستم نگاه کنم خوراکی هم اوردم و خوردم
#فیک
#سناریو
۲۴.۶k
۰۸ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.