جیمین: به تیپتم میاد
جیمین: به تیپتم میاد
ا. ت: اومدم
جیمین: چرا انقد جدی اگه از من خوشت نمی یاد بگو برم
سو جون: درسته ا. ت جدی ولی با اونقد جدی نبود
جیمین: نمیشه کلا جدی نباشی
ا. ت: نه حدود حدودا از بین میره، اصلا دوست ندارم حتی اگه دوست پسر داشته باشم سعیمو میکنم که باهاش جدی رفتار کنم
جیمین: اوه، حالا کی مسابقه داری
ا. ت: دوشنبه
جیمین: من میام که ببینم چیکار میکنی
ا. ت: باشه، خوبه . بریم شام بخوریم خسته م
جیمین و سو جون : بریم
غذا خوردیم و اعضا رفتن تو اتاقشون خوابیدن
سو جون هم رفت تو اتاقش
رو صندلی نشستم و جیمین اومد صندلی کنارم نشست
جیمین: نمیخوابی
ا. ت : نه ، خوابم نمیبره
به دریا نگاه کردم
ا. ت: خیلی زیباست نه؟
چشامو باریک کردم
جیمین: اوهوم
ا. ت: تو هم خوابت نمی بره
جیمین: آره ، بیا یه عکس باهم بگیرم
ا. ت: باشه
باد زد موهام رو صورتم اومدم
کنار زدم
جیمین داشت با لبخند منو میدید
ا . ت: خب عکس بگیر
جیمین: او.. اها باشه
عکس گرفتیم
جیمین خوابش برد سرش رو شونم بود
کولش کردم رفتم سمت اتا اعضا در زدم
جونگ کوک: بله....... ا. ت تویی..... جیمینو
ا . ت: الان من اینو کجا بزارم
جونگ کوک: اتاق ما جا نداره
ا. ت: الان من این کجا بزارم، ها
جونگ کوک: اتاق رو به رو
در زدم جین
جین : کی این وقته شب....... ا . ت جیمین رو کولت چیکار میکنه
ا. ت: خوابش برد، اتاقت جا داره
جین : نه، من جی هوپ هستیم، اتاق کناری در بزن
ا. ت:اوکی
اتاق کناری در زدم
تهیونگ در باز کرد
تهیونگ: بل..... ا. ت
ا. ت: جا دارید این تو اتاقتون بخوابه
تهیونگ: نه
ا. ت: اتاق خوابه این کجاست
تهیونگ: نمیدونم
ا. ت: اه تو اتاق خودم میزارم خستم کردید، اه
در اتاقمو باز کردم جیمین روتخت گذاشتم تنش پتو دادم
یه پتو اضافی گذاشته بودن
گرفتم رو زمین پهن کردم بالشت گذاشتم خوابیدم
دیگه جیمین بود لباسم عوض نکردم
ا. ت: اومدم
جیمین: چرا انقد جدی اگه از من خوشت نمی یاد بگو برم
سو جون: درسته ا. ت جدی ولی با اونقد جدی نبود
جیمین: نمیشه کلا جدی نباشی
ا. ت: نه حدود حدودا از بین میره، اصلا دوست ندارم حتی اگه دوست پسر داشته باشم سعیمو میکنم که باهاش جدی رفتار کنم
جیمین: اوه، حالا کی مسابقه داری
ا. ت: دوشنبه
جیمین: من میام که ببینم چیکار میکنی
ا. ت: باشه، خوبه . بریم شام بخوریم خسته م
جیمین و سو جون : بریم
غذا خوردیم و اعضا رفتن تو اتاقشون خوابیدن
سو جون هم رفت تو اتاقش
رو صندلی نشستم و جیمین اومد صندلی کنارم نشست
جیمین: نمیخوابی
ا. ت : نه ، خوابم نمیبره
به دریا نگاه کردم
ا. ت: خیلی زیباست نه؟
چشامو باریک کردم
جیمین: اوهوم
ا. ت: تو هم خوابت نمی بره
جیمین: آره ، بیا یه عکس باهم بگیرم
ا. ت: باشه
باد زد موهام رو صورتم اومدم
کنار زدم
جیمین داشت با لبخند منو میدید
ا . ت: خب عکس بگیر
جیمین: او.. اها باشه
عکس گرفتیم
جیمین خوابش برد سرش رو شونم بود
کولش کردم رفتم سمت اتا اعضا در زدم
جونگ کوک: بله....... ا. ت تویی..... جیمینو
ا . ت: الان من اینو کجا بزارم
جونگ کوک: اتاق ما جا نداره
ا. ت: الان من این کجا بزارم، ها
جونگ کوک: اتاق رو به رو
در زدم جین
جین : کی این وقته شب....... ا . ت جیمین رو کولت چیکار میکنه
ا. ت: خوابش برد، اتاقت جا داره
جین : نه، من جی هوپ هستیم، اتاق کناری در بزن
ا. ت:اوکی
اتاق کناری در زدم
تهیونگ در باز کرد
تهیونگ: بل..... ا. ت
ا. ت: جا دارید این تو اتاقتون بخوابه
تهیونگ: نه
ا. ت: اتاق خوابه این کجاست
تهیونگ: نمیدونم
ا. ت: اه تو اتاق خودم میزارم خستم کردید، اه
در اتاقمو باز کردم جیمین روتخت گذاشتم تنش پتو دادم
یه پتو اضافی گذاشته بودن
گرفتم رو زمین پهن کردم بالشت گذاشتم خوابیدم
دیگه جیمین بود لباسم عوض نکردم
۲۸.۶k
۲۴ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.