shadows murderer:قاتل سایه ها
shadows murderer:قاتل سایه ها
part:۵
+تو اتاق بازجویی
تهیونگ: خیلی خوب به جنی زنگ بزن بگو هرچه سریعتر بیاد، منم میرم شاهد رو ببینم
"تو خونه لیسا"
لیسا: من موندم تو خونه نداری همش اینجایی؟
جنی: به تو ربطی نداره
لیسا: دوست پسرت ناراحت نمیشه؟
جنی: به تهیونگم ربطی نداره
لیسا: بیچاره تهیونگ که گیر تو افتاده (زیر لب)
جنی: چیزی گفتی؟
لیسا: نه فقط گفتم چه خبر؟
جنی: دارم روی پرونده جدید کار میکنم..یه قتل
لیسا: چجور قتلی؟ (با کنجکاوی)
جنی: مقتول یه فاحشه بوده که با چاقو 25 بار بهش ضربه زدن. همینطور وقتی پیداش کردیم یه طناب دور گردنش پیچیده شده بود و گردنش رو کبود کرده بود.
جنی: میدونی جالبترش چیه؟ روی مچ دست جسد با چاقو یه علامت تراشیده شده بود. JK.
لیسا با چشمایی که از حدقه بیرون زده بودن به جنی نگاه کرد و گفت: ا...امکان نداره..داری باهام شوخی میکنی؟
جنی: مگه من باهات شوخی دارم؟ ولی حق داری باور نکنی، درسته که یه فاحشه بوده اما مرگ وحشتناکی داشته. قاتل هرکس که هست واقعا...
هنوز حرف جنی تموم نشده بود که تلفنش زنگ خورد.
جنی: (جواب میده) الو؟
جنی: چی؟ جدی میگی؟ الان خودمو میرسونم
با عجله بلند میشه که بره.
لیسا: چیزی شده؟
جنی: یکی پیدا شده که ادعا میکنه قاتلو دیده. باید همین الان برم (با عجله)
جنی از لیسا خداحافظی میکنه و لیسا رو با همه فکر و خیالات عجیب توی سرش و سوالای بی جواب تنها میزاره.
"ایستگاه پلیس دمون_اتاق بازجویی"
تهیونگ: شما ادعا میکنید که قاتل رو دیدید میشه برام توصیفش کنید؟
پیرزن شاهد که هنوز به خاطر چیزایی که اون شب دیده بود مثل بید به خودش میلرزید لب زد: اگه بعد از اینکه از اداره ی پلیس بیرون رفتم بیاد سراغم چی؟
تهیونگ: خیالتون راحت ما در عوض اطلاعاتی که بهمون میدید، امنیت شما رو تضمین میکنیم.
وقتی خیال پیرزن راحت شد و از امنیتش بعد از خروج از اونجا مطمعن شد زبون باز کرد: اون شب تاریک بود، خیلی تاریک.
#فیک
#ایتزی #مامامو #بی_تی_اس #بلک_پینک #اکسو #ایستریکیدز #استرو #بی_تی_بی #اسمر_فود #بی_ال #مد_گل #مدگل #پریسا #سرنا #کیوت #جین #جیمین #تیهونگ #جونگ_کوک #نامجون #شوگا #رزی #لیسا #جنی #جیسو #چانویول #دی_و #موکبانگ #السا #انا #شاد #خنده #مستر #جهیزیه #عشق #استوری #عجیب #مانگا #تایپ
part:۵
+تو اتاق بازجویی
تهیونگ: خیلی خوب به جنی زنگ بزن بگو هرچه سریعتر بیاد، منم میرم شاهد رو ببینم
"تو خونه لیسا"
لیسا: من موندم تو خونه نداری همش اینجایی؟
جنی: به تو ربطی نداره
لیسا: دوست پسرت ناراحت نمیشه؟
جنی: به تهیونگم ربطی نداره
لیسا: بیچاره تهیونگ که گیر تو افتاده (زیر لب)
جنی: چیزی گفتی؟
لیسا: نه فقط گفتم چه خبر؟
جنی: دارم روی پرونده جدید کار میکنم..یه قتل
لیسا: چجور قتلی؟ (با کنجکاوی)
جنی: مقتول یه فاحشه بوده که با چاقو 25 بار بهش ضربه زدن. همینطور وقتی پیداش کردیم یه طناب دور گردنش پیچیده شده بود و گردنش رو کبود کرده بود.
جنی: میدونی جالبترش چیه؟ روی مچ دست جسد با چاقو یه علامت تراشیده شده بود. JK.
لیسا با چشمایی که از حدقه بیرون زده بودن به جنی نگاه کرد و گفت: ا...امکان نداره..داری باهام شوخی میکنی؟
جنی: مگه من باهات شوخی دارم؟ ولی حق داری باور نکنی، درسته که یه فاحشه بوده اما مرگ وحشتناکی داشته. قاتل هرکس که هست واقعا...
هنوز حرف جنی تموم نشده بود که تلفنش زنگ خورد.
جنی: (جواب میده) الو؟
جنی: چی؟ جدی میگی؟ الان خودمو میرسونم
با عجله بلند میشه که بره.
لیسا: چیزی شده؟
جنی: یکی پیدا شده که ادعا میکنه قاتلو دیده. باید همین الان برم (با عجله)
جنی از لیسا خداحافظی میکنه و لیسا رو با همه فکر و خیالات عجیب توی سرش و سوالای بی جواب تنها میزاره.
"ایستگاه پلیس دمون_اتاق بازجویی"
تهیونگ: شما ادعا میکنید که قاتل رو دیدید میشه برام توصیفش کنید؟
پیرزن شاهد که هنوز به خاطر چیزایی که اون شب دیده بود مثل بید به خودش میلرزید لب زد: اگه بعد از اینکه از اداره ی پلیس بیرون رفتم بیاد سراغم چی؟
تهیونگ: خیالتون راحت ما در عوض اطلاعاتی که بهمون میدید، امنیت شما رو تضمین میکنیم.
وقتی خیال پیرزن راحت شد و از امنیتش بعد از خروج از اونجا مطمعن شد زبون باز کرد: اون شب تاریک بود، خیلی تاریک.
#فیک
#ایتزی #مامامو #بی_تی_اس #بلک_پینک #اکسو #ایستریکیدز #استرو #بی_تی_بی #اسمر_فود #بی_ال #مد_گل #مدگل #پریسا #سرنا #کیوت #جین #جیمین #تیهونگ #جونگ_کوک #نامجون #شوگا #رزی #لیسا #جنی #جیسو #چانویول #دی_و #موکبانگ #السا #انا #شاد #خنده #مستر #جهیزیه #عشق #استوری #عجیب #مانگا #تایپ
۵.۴k
۲۰ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.