part (29) 🫂🖇🩺💊
part (29) 🫂🖇🩺💊
وودوک ی اسلحه از پشت کمرش دراورد و ی تیر زد به بکهیون....
بکهیون:اخخخخخخ...
...
سوهو:عوضی*داد رو به وودوک*
ی تیر زد به دست وودوک و سریع رفت پیش بکهیون
ب..بکهیون خوبی؟؟
بکهیون:ن نه و از هوش رفت. تیر خورده بود به قفسه سینش
بیمارستان:/
سوهو:حالش چطوره دکتر؟
دکتر:خطر به خیر گذشت استخوان قفسه سینش شکسته و ی کوچولو از ریشم اسیب دیده و جداش کردیم و اونقد حاد نیست که بخواد پیوند رطه انجام بشه ولی در کل حالشون خوب میشه
از اونموقع بکهیون تصمیم گرفت که انتقامشو بگیره و کلی ادمو از دست وودوک نجات بده ولی وودوک هم فرار کرد و دیگه پیداش نشد
پایان فلش بک:/
سوهو ما از اون موقع دنبال وودوک بودیم خیلی خره حتی اسمشم عوض نکرده
بعدشم که شما گفتین و ما شک کردیم و خدارو شکر الان به لطف شما دیگه نیست
نامی:*خنده*
سوهو《داشتم با جیهوپ حرف میزدم که دیدم بکهیون افتاد رو زمین و سرفه میکرد
بکهیون:اوهو اوهو*سرفه*
سوهو:بکهیون؟؟خوبی؟؟
بکهیون دستشو جلو دهنش گرفته بود
سوهو:خ..خون
بکهیون:خوبَ..از هوش رفت
نامی:اقا؟اقای بکهیون؟؟
سوهو:داداش؟؟یکی کمک کنه*بلند*
چند تا پرستار اومدن و بکهیونو بردن
...
کوک:چشامو باز کردم و دورو اطرافمو دیدم .. ته بغل دستم خواب بود
با کلی زحمت از جام بلند شدم بدنم خیلی درد میکرد
ته هم بیدار شد:کوک خوبی؟؟
کوک:عاره خوبم بورا چی شد ؟؟
ته:حالش خوبه فقط باید تحت مراقبت باشه
کوک:میخوام برم ببینمش
ته:استراحت کن بعد
کوک:من استراحتمو کردم میخوام برپیشش
ته:اوکی اوکی
( پسرا تو قسمت خصوصی بیمارستان بودن که کسی باهاشون کاری نداشته تا الان)(در ضمن به کسی هم راجب این مورد چیزی نگفتن)
ته به کوک کمک کرد و اونو برد پیش بورا:
کوک از پشت به جسم بیجون بورا نگاه کرد و اشک میریخت
کوک:همش تقصیر منه
ته:اصلانم اینطور نیست تقصیر اون وودوک لعنتیه که حالا هم دیگه نیست بهش فکر نکن
...
سوهو:/دکتر گفته بود اوضاع بکهیون خیلی بد شده بخاطر ضربه هایی که بهش وارد شده ...
...
اینم گذاشتم حال کنین😁✌
امرو زیاد گذاشتم برای پارتای بعدی هر کدوم از پارتایی که امرو گذاشتم بالای ۶۰ تا بشه میزارم😁
وودوک ی اسلحه از پشت کمرش دراورد و ی تیر زد به بکهیون....
بکهیون:اخخخخخخ...
...
سوهو:عوضی*داد رو به وودوک*
ی تیر زد به دست وودوک و سریع رفت پیش بکهیون
ب..بکهیون خوبی؟؟
بکهیون:ن نه و از هوش رفت. تیر خورده بود به قفسه سینش
بیمارستان:/
سوهو:حالش چطوره دکتر؟
دکتر:خطر به خیر گذشت استخوان قفسه سینش شکسته و ی کوچولو از ریشم اسیب دیده و جداش کردیم و اونقد حاد نیست که بخواد پیوند رطه انجام بشه ولی در کل حالشون خوب میشه
از اونموقع بکهیون تصمیم گرفت که انتقامشو بگیره و کلی ادمو از دست وودوک نجات بده ولی وودوک هم فرار کرد و دیگه پیداش نشد
پایان فلش بک:/
سوهو ما از اون موقع دنبال وودوک بودیم خیلی خره حتی اسمشم عوض نکرده
بعدشم که شما گفتین و ما شک کردیم و خدارو شکر الان به لطف شما دیگه نیست
نامی:*خنده*
سوهو《داشتم با جیهوپ حرف میزدم که دیدم بکهیون افتاد رو زمین و سرفه میکرد
بکهیون:اوهو اوهو*سرفه*
سوهو:بکهیون؟؟خوبی؟؟
بکهیون دستشو جلو دهنش گرفته بود
سوهو:خ..خون
بکهیون:خوبَ..از هوش رفت
نامی:اقا؟اقای بکهیون؟؟
سوهو:داداش؟؟یکی کمک کنه*بلند*
چند تا پرستار اومدن و بکهیونو بردن
...
کوک:چشامو باز کردم و دورو اطرافمو دیدم .. ته بغل دستم خواب بود
با کلی زحمت از جام بلند شدم بدنم خیلی درد میکرد
ته هم بیدار شد:کوک خوبی؟؟
کوک:عاره خوبم بورا چی شد ؟؟
ته:حالش خوبه فقط باید تحت مراقبت باشه
کوک:میخوام برم ببینمش
ته:استراحت کن بعد
کوک:من استراحتمو کردم میخوام برپیشش
ته:اوکی اوکی
( پسرا تو قسمت خصوصی بیمارستان بودن که کسی باهاشون کاری نداشته تا الان)(در ضمن به کسی هم راجب این مورد چیزی نگفتن)
ته به کوک کمک کرد و اونو برد پیش بورا:
کوک از پشت به جسم بیجون بورا نگاه کرد و اشک میریخت
کوک:همش تقصیر منه
ته:اصلانم اینطور نیست تقصیر اون وودوک لعنتیه که حالا هم دیگه نیست بهش فکر نکن
...
سوهو:/دکتر گفته بود اوضاع بکهیون خیلی بد شده بخاطر ضربه هایی که بهش وارد شده ...
...
اینم گذاشتم حال کنین😁✌
امرو زیاد گذاشتم برای پارتای بعدی هر کدوم از پارتایی که امرو گذاشتم بالای ۶۰ تا بشه میزارم😁
۵۷.۰k
۲۱ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۶۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.