عشق ابدی ♥ p13
_الان من غذای سوخته بخورم؟(خنده)
+تو یخجال نودل سرد هست بردار بخور
_باشه باشه
بعد۴۵مین ویو ات
از حموم امدم بیرون موهامو خشک مردم بعد از بالا بسنم یه لباس خوشگل پوشیدم رفتم پایین
_عه عشقم امدی
+وای خاک عالم
_چیشده؟
+تو شرکت داری برو برو من که مرخصی دارم
_امروز رو کنسل کردم
+براچی.؟
_امروز ولیتاینه گفتم برن با دوس دختر دوس پسر شون حال کنن منم برای تو سوپرایز دارم
+چی بگو چی جان من(ذوق)
_نمیشه همین لباست خوبه بیا بریم تا نشونت بدم
+باشه رفتن
بعد45مین رسیدن لب صاحل
+ما تازه امدیم اینجا
_هنوز کار دارم بیا بریم
+اوکی
پیاده شدن
ات دست جیمنو گرفت رفتن اب ساحل قدم زدن
که یهو شب شد گوشی جیمین زنگ خورد
_الو سلام.. بله ممنون... باشه خدافظ
قط کرد
+کی بود
_بیا بریم میفهمی
ویو ات
دشاتم باجیمین میرفتیم یه جا که یهو یه باغ خیلی قشنگ جلومون ظاهر شد اما چون تاریک بود هیچی دیده نمیشد و واضح نبود
با یه قدمم که روی گل های پرپر شده گذاشتم همه جا نورانی شد به دور ورم نگا کردم دیدم
پر بادکنک شمع بود
+پشمام اینحا رو برای من درست کردی(ذوق مرگ)
_اره عشقم خوشت امد
+پرید بغلش لبشو بوسید خیلی کوتاه
+اره عاشقشممم
_لبخند
داشتیم میرفتیم سمت گلای بزگ رز که اونجا که یهو جیمین جلوم زانو زد
_خانم کیم ات (فامیلیش یادم نی) حاظری همیشه صبخونه هامو به فاخ بدی
+یاااا(خنده)
_شوخی کردم باهام ازدواج میکنی؟
+ارههههه(داد ذوق اصلا هرچی فکرشو بکنین)
_بلند شد حلقه ای که خریده بود رو انداخت تو دست ات بعد همدیگه ماچ کردن و بله دیگه (من حسود نیستمااا)
+خوشحالم که عاشقت شدم
_منم خوشحالم که قراره از امروز به بعد غذای سوخته بخورم(خنده)
+یااا قهر میکنماااا
_باشه باشه ببخشید بیا اینجا کیو بخورم
و بله اینا کوفت کردن رفتن خونه
+کی ازدواج میکنیم؟
_3روز دیگه خوبه؟
+اره من به مامان بابام زنگ میزنم خبر میدم
_هم اگه من پدر مادر داشتم...
+تو منو داری بغلش کرد
_خیلی دوست دارم
+من بیشتر
_بریم بخوابیم؟
+اوکی بریم منم خوابم میا ولی فردا میری شرکت
_اوکی تو هم میای
+باش بریم بخوابیم
رفتن خوابیدن
ویو صبح ات
از خواب بیدار شدم دیدم جیمین عرق کرده موهاش چسبیده به پیشونیش با دستم عرقشو پاک کردم بلند شدم رقتم دستشویی امدم بیرون بعد بیدارش مردم
+عشقم؟ زندگیم؟
_...
+حیوون بلند شو(داد)
_هاچیه چیشده
+عه بیدار شدی بلندشو میریم شرکت
_عوف باشه
جیمین رفت دستشویی
دمد بیرون هردو لباس رسمی پوشیدن رفتن پایین(عکسشو گذاشتم) صبحونه خوردن رفتن شرکت
ادامه دارد...
حمایت کنید🥺♥
19لایک
+تو یخجال نودل سرد هست بردار بخور
_باشه باشه
بعد۴۵مین ویو ات
از حموم امدم بیرون موهامو خشک مردم بعد از بالا بسنم یه لباس خوشگل پوشیدم رفتم پایین
_عه عشقم امدی
+وای خاک عالم
_چیشده؟
+تو شرکت داری برو برو من که مرخصی دارم
_امروز رو کنسل کردم
+براچی.؟
_امروز ولیتاینه گفتم برن با دوس دختر دوس پسر شون حال کنن منم برای تو سوپرایز دارم
+چی بگو چی جان من(ذوق)
_نمیشه همین لباست خوبه بیا بریم تا نشونت بدم
+باشه رفتن
بعد45مین رسیدن لب صاحل
+ما تازه امدیم اینجا
_هنوز کار دارم بیا بریم
+اوکی
پیاده شدن
ات دست جیمنو گرفت رفتن اب ساحل قدم زدن
که یهو شب شد گوشی جیمین زنگ خورد
_الو سلام.. بله ممنون... باشه خدافظ
قط کرد
+کی بود
_بیا بریم میفهمی
ویو ات
دشاتم باجیمین میرفتیم یه جا که یهو یه باغ خیلی قشنگ جلومون ظاهر شد اما چون تاریک بود هیچی دیده نمیشد و واضح نبود
با یه قدمم که روی گل های پرپر شده گذاشتم همه جا نورانی شد به دور ورم نگا کردم دیدم
پر بادکنک شمع بود
+پشمام اینحا رو برای من درست کردی(ذوق مرگ)
_اره عشقم خوشت امد
+پرید بغلش لبشو بوسید خیلی کوتاه
+اره عاشقشممم
_لبخند
داشتیم میرفتیم سمت گلای بزگ رز که اونجا که یهو جیمین جلوم زانو زد
_خانم کیم ات (فامیلیش یادم نی) حاظری همیشه صبخونه هامو به فاخ بدی
+یاااا(خنده)
_شوخی کردم باهام ازدواج میکنی؟
+ارههههه(داد ذوق اصلا هرچی فکرشو بکنین)
_بلند شد حلقه ای که خریده بود رو انداخت تو دست ات بعد همدیگه ماچ کردن و بله دیگه (من حسود نیستمااا)
+خوشحالم که عاشقت شدم
_منم خوشحالم که قراره از امروز به بعد غذای سوخته بخورم(خنده)
+یااا قهر میکنماااا
_باشه باشه ببخشید بیا اینجا کیو بخورم
و بله اینا کوفت کردن رفتن خونه
+کی ازدواج میکنیم؟
_3روز دیگه خوبه؟
+اره من به مامان بابام زنگ میزنم خبر میدم
_هم اگه من پدر مادر داشتم...
+تو منو داری بغلش کرد
_خیلی دوست دارم
+من بیشتر
_بریم بخوابیم؟
+اوکی بریم منم خوابم میا ولی فردا میری شرکت
_اوکی تو هم میای
+باش بریم بخوابیم
رفتن خوابیدن
ویو صبح ات
از خواب بیدار شدم دیدم جیمین عرق کرده موهاش چسبیده به پیشونیش با دستم عرقشو پاک کردم بلند شدم رقتم دستشویی امدم بیرون بعد بیدارش مردم
+عشقم؟ زندگیم؟
_...
+حیوون بلند شو(داد)
_هاچیه چیشده
+عه بیدار شدی بلندشو میریم شرکت
_عوف باشه
جیمین رفت دستشویی
دمد بیرون هردو لباس رسمی پوشیدن رفتن پایین(عکسشو گذاشتم) صبحونه خوردن رفتن شرکت
ادامه دارد...
حمایت کنید🥺♥
19لایک
۱۲.۶k
۱۷ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.