part 13 وقتی مجبور به بوسیدنش میشی
part 13 وقتی مجبور به بوسیدنش میشی
part 13
_چطور الان امتحان کنی بیبنی میتونی یا نه؟
دیدم یه جوری نگام میکنه، من این نگاهو میشناسم قبلا هم قبل کندن موهامو همینجوری نگام میکرد
_ع.... عام چیزه، یونیفرمتو بردار بریم خونه من از اونجا هم باهم بریم دانشگاه، فردا هم یه کیلید ساز بفرست بیاد قفلو عوض کنه، به نظر من قفل خونتو رمزی کن اینجوری خیالت راحتر میشه همون لحضه مودش تغییر کرد و گفت: هی ممنون الان میام
رفت تو اتاقش و لباسشو گذاشت توی کیفشو اومد
+بریم
_با همین لباس خونگیت میایی؟
+شبو خونه تو میمونم برای همین با همین لباس میام تا راحت باشم
_(آروم) چقدر پرویی تو
+شنیدم،پرو خودتی انتظار نداری با لباس مجلسی بیام خونت
عوف صدا داری کشیدم و رفتیم تو ماشین
(پرس زمانی خونه هوسوک)
(ویو هیرا)
تا وارد خونش شدیم برگام ریخت، خونه لوکسی بود
+خوب اتاق من کجاست؟
_کلا سه اتاق داریم، یکی اتاق خودمه یکی اتاق کارم یکیش هم انباریش کردم، خودت کدومو میخایی؟
پوکر نگاش کردمو گفتم: مگه مریضی اتاقو کردی انباری؟
_چیکار کنم خوب خالی مونده بود
+میرم تو اتاق کارت، اونجا تختم داره دیگه
_نه فقط مبل داره
+عی درد بگیری من کمرم خوشک میشه
_به من چه، این مشکل خودته، خوب دیگه شب بخیر
رفت تو اتاقش، مرتیکه یابو(یاااا یابو خودتی)
رفتم تو اتاق کارش و رفتم رو مبل، تازه یادم افتاد که نه پتو دارم نه پالش، بلند شدم رفتم دم اتاق.....
part 13
_چطور الان امتحان کنی بیبنی میتونی یا نه؟
دیدم یه جوری نگام میکنه، من این نگاهو میشناسم قبلا هم قبل کندن موهامو همینجوری نگام میکرد
_ع.... عام چیزه، یونیفرمتو بردار بریم خونه من از اونجا هم باهم بریم دانشگاه، فردا هم یه کیلید ساز بفرست بیاد قفلو عوض کنه، به نظر من قفل خونتو رمزی کن اینجوری خیالت راحتر میشه همون لحضه مودش تغییر کرد و گفت: هی ممنون الان میام
رفت تو اتاقش و لباسشو گذاشت توی کیفشو اومد
+بریم
_با همین لباس خونگیت میایی؟
+شبو خونه تو میمونم برای همین با همین لباس میام تا راحت باشم
_(آروم) چقدر پرویی تو
+شنیدم،پرو خودتی انتظار نداری با لباس مجلسی بیام خونت
عوف صدا داری کشیدم و رفتیم تو ماشین
(پرس زمانی خونه هوسوک)
(ویو هیرا)
تا وارد خونش شدیم برگام ریخت، خونه لوکسی بود
+خوب اتاق من کجاست؟
_کلا سه اتاق داریم، یکی اتاق خودمه یکی اتاق کارم یکیش هم انباریش کردم، خودت کدومو میخایی؟
پوکر نگاش کردمو گفتم: مگه مریضی اتاقو کردی انباری؟
_چیکار کنم خوب خالی مونده بود
+میرم تو اتاق کارت، اونجا تختم داره دیگه
_نه فقط مبل داره
+عی درد بگیری من کمرم خوشک میشه
_به من چه، این مشکل خودته، خوب دیگه شب بخیر
رفت تو اتاقش، مرتیکه یابو(یاااا یابو خودتی)
رفتم تو اتاق کارش و رفتم رو مبل، تازه یادم افتاد که نه پتو دارم نه پالش، بلند شدم رفتم دم اتاق.....
۹.۵k
۲۲ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.