part 14 وقتی مجبور به بوسیدنش میشی
part 14 وقتی مجبور به بوسیدنش میشی
part 14
دوباره با در زدم و درو باز کردمو که دیدم کسی تو اتاق نیست، و از حموم صدا آب میومد، رفته بود حموم برای همین بی سر صدا رفت سمت تختش و یه بالش و یه پتو برداشتم که تا برگشتم دیدم لخت پشت سرم وایستاده فقط یه حوله پیچده بود دورش، جیغی کشیدم که پرید تو حموم
_زهرمار، تو اتاق من چیکار میکنی
+پتو نداشتممممم
_حالا برداشتی برو بیرون
+باشه بابا چقدر لوسی تو
_من لوسم؟
+نه من لوسم
که دیدم از حموم اومد بیرون و دستمو کشید چسبوند به دیوار، دستامو اواردم جلو چشام که دستامم گرفت چسبوند به دیوار اومد نزدیکم و گفت: هنوزم لوسم؟
+ع.... عهع مرتیکه پرو برو کنار خوابم میاد دستامو ول کرد و سریع از اتاقش اومدم بیرون
(ویو هوسوک)
چسبونده بودمش به دیوار، دست خودم نبود میخواستم بار دیگه طعم لباشو بچشم ولی باید خودمو کنترل میکردم که دستاشو ول کردم خیلی کیوت از اتاف فرار کرد رفت خندم گرفته بود از کارش، خودش کرم میریزه خودشم پشیمون میشه موهامو خشک کردم لباس خوابم پوشیدم، گوشیمو رو ساعت ۶ تنظیم کردم تا صبح بیدار بشم برم دانشگاه دراز کشیدم و کم کم چشام سنگین شد
(ویو هیرا)
اومدم تو اتاق کارش و در رو بستم، نفس نفس میزدم انگار که کوه کندم جررر چه بدنی داشت، عررررر سیسپکاش.....
part 14
دوباره با در زدم و درو باز کردمو که دیدم کسی تو اتاق نیست، و از حموم صدا آب میومد، رفته بود حموم برای همین بی سر صدا رفت سمت تختش و یه بالش و یه پتو برداشتم که تا برگشتم دیدم لخت پشت سرم وایستاده فقط یه حوله پیچده بود دورش، جیغی کشیدم که پرید تو حموم
_زهرمار، تو اتاق من چیکار میکنی
+پتو نداشتممممم
_حالا برداشتی برو بیرون
+باشه بابا چقدر لوسی تو
_من لوسم؟
+نه من لوسم
که دیدم از حموم اومد بیرون و دستمو کشید چسبوند به دیوار، دستامو اواردم جلو چشام که دستامم گرفت چسبوند به دیوار اومد نزدیکم و گفت: هنوزم لوسم؟
+ع.... عهع مرتیکه پرو برو کنار خوابم میاد دستامو ول کرد و سریع از اتاقش اومدم بیرون
(ویو هوسوک)
چسبونده بودمش به دیوار، دست خودم نبود میخواستم بار دیگه طعم لباشو بچشم ولی باید خودمو کنترل میکردم که دستاشو ول کردم خیلی کیوت از اتاف فرار کرد رفت خندم گرفته بود از کارش، خودش کرم میریزه خودشم پشیمون میشه موهامو خشک کردم لباس خوابم پوشیدم، گوشیمو رو ساعت ۶ تنظیم کردم تا صبح بیدار بشم برم دانشگاه دراز کشیدم و کم کم چشام سنگین شد
(ویو هیرا)
اومدم تو اتاق کارش و در رو بستم، نفس نفس میزدم انگار که کوه کندم جررر چه بدنی داشت، عررررر سیسپکاش.....
۹.۹k
۲۷ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.