سناریو : وقتی غذا رو میسوزونی
سناریو : وقتی غذا رو میسوزونی
نامجون:بزار بیام کمککک(اینگونه بود که خونه آتیش گرف)
جین:واس همینه میگم بزار من درس کنمم ناهار داشته باشیم بخوریم
شوگا:مهم نی الان میام خودم درس میکنم
هوسوک:چاگیا اشکالی نداره از بیرون سفارش میدم(دوباره باید پول غذا بدمفک کردم زن گرفتم دیگه پول ندم بگو برعکسه)
جیمین:بلند شو بریم خونه ی تهیونگ بلند شو
تهیونگ:وای دوباره این غذا رو سوزوند خدا من چه گناهی کردم عاشق این زن شدم
جونگکوک:ا/ت این بار ششمه که غذارو سوزوندی
نامجون:بزار بیام کمککک(اینگونه بود که خونه آتیش گرف)
جین:واس همینه میگم بزار من درس کنمم ناهار داشته باشیم بخوریم
شوگا:مهم نی الان میام خودم درس میکنم
هوسوک:چاگیا اشکالی نداره از بیرون سفارش میدم(دوباره باید پول غذا بدمفک کردم زن گرفتم دیگه پول ندم بگو برعکسه)
جیمین:بلند شو بریم خونه ی تهیونگ بلند شو
تهیونگ:وای دوباره این غذا رو سوزوند خدا من چه گناهی کردم عاشق این زن شدم
جونگکوک:ا/ت این بار ششمه که غذارو سوزوندی
۶۱.۰k
۲۰ شهریور ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.